گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - مرثیه عمادالدوله ابوالقاسم و گریز به ستایش سلطان ابراهیم

 

گمان بری که وفا داردت سپهر مگر

تو این گمان مبر اندر وقاحتش بنگر

نهد چو چشمه خورشید بچه ای در خاک

چو نوعروسان بندد ز اختران زیور

نه شرمش آید ویحک همی ز کف خضیب

[...]

۸۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۱ - ستایش علی خاص

 

تبارک الله بنگر میان ببسته به جان

ز بهر خدمت سلطان سپهبد سلطان

بلند رای علی خاص خسرو ابراهیم

که نه بقدرش چرخ است و نه به جودش کان

همی نتازد جز بهر نصرت اسلام

[...]

۸۱ بیت
مسعود سعد سلمان