به هنر شد عطا دگر خلفی

که ستایش بر اوست عین هجا

دل ز مجمع ستاد خارج و گفت

سال مولود این سهیل بها

نور چشم پدر علی نقی

[...]

مرد سید شجاع و هرکه شنید

شکر آینده حمد ماضی گفت

زین بشارت سپاس های شگرف

از خدا و رسول راضی گفت

پی تاریخ این چس اندر قبر

[...]

دختری زاد سید احمد را

با من این مژده دوش خاتمه گفت

جستم از اهل بزم تاریخش

یک تنم پاسخی نه ز آن همه گفت

سید آورد سر میانه ی جمع

[...]

خداوند غنی را عجز و فقر و خجلت یغما

نواگستر نیاز آور به مشتی آب و خاک آمد

ز ننگ این نیاز و این نوا و آن مایه استغنا

همی بر جای آمال و امیدش بیم و باک آمد

قبول رحمتش کرد از در اندک پذیری ها

[...]

مصطفی از جهان چو رخت رحیل

بست و بگشود پا به سیر معاد

پی تاریخ وی صفائی گفت

با رضا مشفق خجسته نهاد

در میان آر پای عفو و بگو

[...]

چو مرد آمنه رحمت کند خدای او را

چهار طفل یتیمش چه لطمه ها خوردند

نرفت سالی افزون دو پور و دختی از آن

به خاک آرزوی مادر از جهان بردند

صفائی از پی تاریخ مرگ آنها گفت

[...]

شد به خاک از وضع دوران کو نظیرش در صفات

قرن ها نارد برون یک تن ز خاک این چرخ دون

بر سپنجی خانه ششدر سرای هشت کاخ

اختیار افتادش اینک حق چو آمد رهنمون

سال تاریخ وفاتش را صفائی برنگاشت

[...]

صاحب دین و دل آخوندآنکه الحق

بود در جندق به عصر خود یگانه

رخت رحلت بست سوی هشت رضوان

بعد هفتاد و سه از این رنج خانه

گفت تاریخ وفاتش را صفایی

[...]

فضل یزدان بر علی اصغر نظر فرمود و داد

دختری چون مهر در طلعت به پیکر چون پری

روزمه درخواست کردند از صفائی باب و مامش

پاسخی پرداخت لیکن ساخت ز اغراقش بری

از میان برداشت پای سهو و مولودش نگاشت

[...]

فخر امرا راد امام آنکه ز رفعت

بنیان جلات راست بی واسطه بانی

در خطه ی سمنان به نشیمن گه خود ساخت

برجی به صفا داغ دل آرزو مانی

زد کلک صفایی رقم انجام بنا را

[...]

پوری از اکرام رب اکرم افتادم کرامت

چو از مه مولود نیمی رفت و باقی بود نیمی

از در وجدان و دید آمد صفایی را مشاهد

جای اطمینان و امید آیت حرمان و بیمی

لاجرم بر لوح خاطر زد رقم مولود وی را

[...]