گنجور

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۷

 

درفش افتاد عباس جوان را

فلک داد ای فلک داد

علم شد رایت ماتم جهان را

فلک داد ای فلک داد

مرا با رنج این سوک روان کاست

[...]

۱۶ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۹

 

شد چو گرد ذوالجناح از عرصه هیجا بلند

شور رستاخیز گشت از خطه غبرا بلند

صاحب اورنگ یاقوتی ز زین شد سرنگون

یارب از بهر چه ماند این طارم خضرا بلند

آنکه از خونش ریاض لاله کاران گشت دشت

[...]

۱۶ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۴

 

در عزایت چکنم گر نکنم خاک به سر

زین مصیبت چه خورم گر نخورم خون جگر

تو به فردوس برین تاخته گلگون نشاط

من سوی شام الم بسته به غم بار سفر

ماند اکنون که دل از دولت و صلت محروم

[...]

۱۶ بیت
یغمای جندقی