گنجور

 
۱
۲
۳
۱۹
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲

 

به ساغر ریز ساقی آن شراب ارغوانی را

که یک ته جرعه‌اش آدم کند مازندرانی را

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۹

 

درعجم آن سه که خواند عربش چاره غم

لب نوش و خط سبز و گل روی حسن است

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۰

 

گر چشم مرا زین دست در پای تو خوناب است

تا چشم زنی بر هم پل آن طرف آب است

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۱

 

نافه زلفی و آئینه جامی کافی است

نه مرا چون دگران دعوی چین تا حلب است

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۲

 

به کوی میکده تا پاره سبوئی هست

مرا به دردکشان راه گفتگوئی هست

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۳

 

اگر به ساغر می ماند آفتاب قیامت

رحیل تشنه کوثر بدل شود به اقامت

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۴

 

ز آن خط سبزم سرشک سرخ پناه است

سیم سپید از برای روز سیاه است

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۵

 

نشانی تا مرا از استخوان هست

شماری با سگ آن آستان هست

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۰

 

گو ببین بر لب وی ساغر می هر که ندید

از یکی ماه سه خورشید پدیدار آید

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۱

 

کند پر، بال شکست، از قفس آزاد نکرد

چیست در حق من آن لطف که صیاد نکرد

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۲

 

صبا گر عقده‌ای زآن زلف عنبربار بگشاید

دل دیوانه‌ام را صد گره از کار بگشاید

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۳

 

تا هست میسر که ز گل تاک برآید

حیف است گیاه دگر از خاک برآید

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۴

 

مرا در گوش جانان از زبان خود سخن باید

چو راز از دل دگرگون گوش و دیگرگون دهن باید

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۵

 

با تو سیمین‌تن به سنگم گر خریدار آورند

مفت نستانم اگر یوسف به بازار آورند

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۶

 

تا خاست ز خط آتش رخسار ترا دود

آفاق سیه ساخت به خورشید گل آلود

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۸

 

جز فراز لب جان پرورش آن جادوی چشم

سحر کشنید که بالاتر از اعجاز آید

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۰

 

چون سرایی به لب دجله مرا یاد بیار

ساقیا ساغر می تا خط بغداد بیار

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۱

 

به هشیاری خوشم شب‌های می اما چه هشیاری

به قدر آنکه گویم ساقیا پیمانهٔ دیگر

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۲

 

ای پیکر تو کاخی و کاخی همه نگار

وای طلعت تو باغی و باغی همه بهار

۱ بیت
یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۳

 

گرچه محرومم زدرگاه تو مهجور از حضور

لیک از دوران نزدیکم به نزدیکان دور

۱ بیت
یغمای جندقی
 
 
۱
۲
۳
۱۹
 
تعداد کل نتایج: ۳۶۶