×
طغرل احراری » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۲
یک دل آسوده در این باغ نیست
لالهای نبود که او را داغ نیست
قتل تیهو بس که کار طغرل است
صلصل و دراج صید زاغ نیست
طغرل احراری » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۳ - به گلشنی بخارایی
مدتی شد که یار نامه نکرد
رقم عنبرین شمامه نکرد
یا مگر کاغذ و مداد نداشت
یا مرا لایق به خامه نکرد؟!
طغرل احراری » دیوان اشعار » دوبیتیها » شمارهٔ ۶
جهان تاریک شد امروز در چشم من ای قمری
مگر از سوز من بال تو گردد روشن ای قمری؟!
به یاد جلوه سرو سهی از چیست افغانت؟!
ز آب دیده جاری ساز آب گلشن ای قمری!