گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱

 

جهان نظم را سلطان چهارند

که هر یک باغ دانش را بهارند

اول فردوسی آن کز خاک طوس است

از او روی سخن روی عروس است

دوم سعدی که او سر زد ز شیراز

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۲

 

در شعر سه تن پیمبرانند

قولیست که جملگی برآنند

گر چند که لانبی بعدی

فردوسی و انوری و سعدی

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » ساقی نامه

 

بیا ساقی ای مقتدای طرب!

بیا ای تو داماد بنت‌العنب!

دل مرده‌ام را به می زنده کن

که از شور مستی بگویم سخن!

بیا ساقی ای آب و رنگ بهار

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » نوروزنامه

 

الا ای آنکه شد اقبال یاور

به سکان درت الطاف باور!

تویی پشت و پناه خلق عالم

به دلریشان تویی پیوسته مرهم

به رسم تحفه کردم نسخه‌ای چند

[...]

طغرل احراری