گنجور

 
۱
۲
۳
۴
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۸ - در وصف بهار و مدح محمدبن نصر سپهسالار خراسان

 

آن سوسن سپید شکفته به باغ در

یک شاخ او ز سیم و دگر شاخ او ز زر

پیراهنیست گویی دیبا ز شوشتر

کز نیل ابره استش و از عاج آستر

۲ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

دهقان به تعجب سر انگشت گزانست

کاندر چمن و باغ ، نه گل ماند و نه گلنار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

چون سیم درونست و چو دینار برونست

آکنده بدان سیم درون لؤلؤ شهوار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

یک پایک او را ز بن اندر بشکسته

وآویخته او را به دگر پای نگونسار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

بر سرش یکی غالیه‌دانی بگشاده

واکنده در آن غالیه دان سونش دینار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

یک دختر دوشیزه بدو رخ ننماید

الا همه آبستن و الا همه بیمار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

تا من بشدم خانه، در اینجا که رسیده‌ست؟

گردید به کردار و بکوشید به گفتار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

پستانکتان شیر به خروار گرفته

آورده شکم پیش و ز گونه شده رخسار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

اندام شما زیر لگد خرد بسایم

زیرا که شما را به جز این نیست سزاوار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

از بند شبانروزی بیرون نهلدشان

تا خون برود از تنشان پاک، بیکبار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

سه ماه شمرده نبرد نام و نشانشان

داند که بدان خون نبود مرد گرفتار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

گل بیند چندان و سمن بیند چندان

چندانکه به گلزار ندیده‌ست و سمن‌زار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

بانگشت خطی گرد گل اندر بنبشتم

گفتم که شما را نبود زین پس بازار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

حقا که بسی تازه‌تر و نوتر از آنید

من نیز از این پس ننمایمتان آزار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

من خوب مکافات شما باز گزارم

من حق شما باز گزارم به بتاوار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

گوید که مرا این می مشکین نگوارد

الا که خورم یاد شه عادل مختار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

هرگز به تن خود به غلط در نفتاده‌ست

مغرور نگشته‌ست به گفتار و به کردار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

این یافتن ملک به شمشیر نباشد

باید که خداوند جهاندار بود یار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

گر خاک بدان دست یک استیر بگیرد

گوگرد کند سرخ، همه وادی و کهسار

۱ بیت
منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

دشمن ز دو پستان اجل شیر بنوشد

بگذارد حنجر به دم خنجر پیکار

۱ بیت
منوچهری
 
 
۱
۲
۳
۴
 
تعداد کل نتایج: ۷۵