گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱

 

فکر ذاتش داشتم صورت به یاد آمد مرا

....................................رت به یاد آمد مرا

«رب ارنی» گفتم و موسی صفت رفتم به کوه

[خواستم دیدار] او حیرت به یاد آمد مرا

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲

 

سر را بر آستانهٔ فکر صفات نه

زنهار پا دراز مکن از گلیم خویش

ز احسان زید و عمرو مکن چشم دل دوبین

چون کورباطنان مده از کف کریم خویش

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳

 

انبیا راست شام باغ [و] حریم

شاهد او مقام ابراهیم

شام چشمی است بر رخ عالم

طاق ابرو مقام ابراهیم

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴

 

ز ره رسید سعیدای دردمند و فقیر

به طوف مرقد اسحاق ابن ادهم شاه

اگر ملایکه را کار مشکلی افتد

ز روی عجز بیارند رو بر این درگاه

شبی به خاطرم الهام شد ز حضرت غیب

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵

 

ز روح پاک تو امدادها طلب دارم

نه زاد راحله دارم نه قوت این راه

دگر ز حشمت و جاهت امید آن دارم

که زیر چتر تو باشد مرا به حشر پناه

به اختیار از این آستان نمی رفتم

[...]

سعیدا