گنجور

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۶۸

 

ساقی قدحی بده که از غم رستم

در فکر تو ز اندیشه عالم رستم

زین پیش غمم بود که جان خواهد سوخت

النمة لله که از آن هم ستم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۶۹

 

ساقی قدحی که کشته جانانیم

ما مردن و زندگی از آن میدانیم

ما را به اجل چه کار و با عمر چه بحث

ما زنده وصل و کشته هجرانیم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۰

 

ساقی نظری که سمت دیدار توام

خود شاهد حالی که گرفتار توام

دعوی نکنم که من خریدار توام

تو یوسف و من سگی ز بازار توام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۱

 

ساقی نظری که همدم غم ماییم

محروم ز خورشید چو شبنم ماییم

هر چند که عالمیست محروم از تو

محروم ترین خلق عالم ماییم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۲

 

ساقی قدحی که حلقه در گوش توایم

دل زنده بیاد چشمه نوش توایم

لطف تو خطا کاری مستان پوشد

شرمنده الطاف خطا پوش توایم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۳

 

ساقی قدحی که عاشق روی توام

مست خم زلف ابروی توام

تنها نه رخ خوب کشد سوی توام

قلاب محبتی است هر موی توام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۴

 

ساقی نظر از تو گر سوی باغ کنم

باغ از تف دل سیه ترا از داغ کنم

گر آتش حسرتت برم زیر زمین

چون لاله همه زیر زمین داغ کنم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۵

 

ساقی قدحی که دل بدریا فکنم

چشمی سوی آن نرگس شهلا فکنم

ما را سر و تن گر نشود خاک رهت

سر پیش سگان و تن بصحرا فکنم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۶

 

ساقی ز شراب عشق ما بیخبریم

ورنه چه حد ماست که نام تو بریم

سوگند بخاکپایت ایسرو بلند

کز خاک کف پای سگت خوارتریم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۷

 

ساقی سخن از توبه پنهان نکنیم

مستیم و نظر بباغ رضوان نکنیم

در کوی مغان خوشیم با مغبچکان

پروای بهشت و حور و غلمان نکنیم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۸

 

ساقی قدحی که من ببستان نروم

بی روی تو در روضه رضوان نروم

تا سر بودم قدم در این راه نهم

تا جان بودم ز کوی جانان نروم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۹

 

ساقی نظری بمن کن از لطف عمیم

جان من از این امید و بیم است دو نیم

خواهم قدحی از لب لعلت بچشم

زان پیش که جان کنم بپایت تسلیم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۸۰

 

ساقی ز غم تو تا کی از دست شوم

تا چند ز پا مال ستم پست شوم

عمریست که در خمار غم سوخته ام

باز آ که بیک نظاره ات مست شوم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۸۱

 

ساقی قدحی که از غم دل پیرم

بی می چو چراغ صبحدم میمیرم

بازم بچراغ روغنی ریز ز می

تا بار دگر زندگی از سر میگیرم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۸۲

 

ساقی تو مرا سوخته یی من چکنم

با شعله من سوخته خرمن چکنم

مستم تو کنی گر برسوایی هم

بازم تو نهی سبو بگردن چکنم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۸۳

 

ساقی نظری که جز ترا بنده نیم

جز پیش تو در سجده سرافکنده نیم

شرمنده عالمم ز رسوایی لیک

شکرست که از روی تو شرمنده نیم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۸۴

 

ساقی نظری کز همه دلسوز تریم

وز ذره به مهر حسرت اندوز تریم

چون سایه بظلمتیم دور از رخ تو

هر روز که میشود سیه روز تریم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۸۵

 

ساقی نظری که مستم و شیدا هم

دنیا بدو جو پیش من و عقباهم

مست تو بسوی جنت و کوثر و حور

امروز نظر نمیکند فردا هم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۸۶

 

ساقی تو بمستیی گواه دل من

کان دم که ز خود رود دل غافل من

جز آرزوی تو در دلم حاصل نیست

این بس بود از هر دو جهان حاصل من

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۸۷

 

ساقی قدحی ده و دل از غم برهان

جان را ز خیال هر دو عالم برهان

وارسته چو خضریم زهر قید که هست

در قید حیاتیم ازین هم برهان

اهلی شیرازی
 
 
۱
۱۴۲
۱۴۳
۱۴۴
۱۴۵
۱۴۶
۱۵۰
sunny dark_mode