شکر خدا که چشم تو بر ما فتاد باز

دست دعای ما در دولت گشاد باز

گویی ببرد از دل ما هر غمی که بود

لطفت بیک جواب سلامی که داد باز

چشمت بحال ما نظر مرحمت فکند

[...]

سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم

زهر من بود آنچه من تریاک می پنداشتم

از ملامت کس نمی گردد چو مجنون گرد من

بسکه من از هر طرف خار ملامت کاشتم

لاله وار آورده ام خار ملامت از ازل

[...]

شبی درآ ز در ای شمع و خانه روشن کن

چراغ طلعت خود نور دیدهٔ من کن

اگر چو خرمن گل در کنار من نایی

به یک دو بوسه مرا خوشه چین خرمن کن

سگ توام چو نیاری بگردنم دستی

[...]

ساقی ازین چنبر غم داد داد

کشت بس آزاده و کم داد داد

بر سر ما تا مه و گردون بود

سوزد ازو گر شه و گردون بود

روزی از آسایش آن خوش هوا

[...]

ساقی ازین چنبر غم داد داد

کشت بس آزاده و کم داد داد

بر سر ما تا مه و گردون بود

سوزد ازو گر شه و گردون بود

روزی از آسایش آن خوش هوا

[...]