گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶ - در آزار دمل خود

 

آه ازین دمل که شد از سینهٔ من آشکار

خون چو پیکان می‌چکد از غنچهٔ پستان مرا

هردم شیری که از پستان مادر خورده‌ام

قطره‌قطره می‌کشد ایام از پستان مرا

دشمنی چون عشق دارم در قفای خود، ازان

[...]

۳ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - در هجو

 

ای آن که عیب‌جویی من پیشه کرده‌ای

من خود حکایت از چه و چونت نمی‌کنم

بر تیغ پاکدامن خویشم چو آفتاب

حیف است، ورنه رحم به خونت نمی‌کنم

چون شعله، قوت روح ز اسفل رسد ترا

[...]

۳ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو

 

سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو

هر غباری سوی خورشید برد عشق بلند

به سخا تا کف جود تو درافشان گردید

ابر خود را ز حسد برد و به دریا افکند

گردد امید ز کم لطفی تو بیش مرا

[...]

۳ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۵ - طلب شراب

 

ای سحاب حدیقه ی احسان

از تو در خوشاب می خواهم

هر گدایی چراغ می طلبد

از تو من آفتاب می خواهم

صبح خورشید در شکم، یعنی

[...]

۳ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۶ - هزل

 

امشب شده دلبری دچارم

کز وی به اجل مرا پناه است

زنبور گزنده چون مگس نیست

می گویم و خال او گواه است

دنباله ی چشم او ز سرمه

[...]

۳ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۲ - هجو حساد شعر

 

سلیم اعدای تو حیوان چندند

به ایشان ترک هر بیش و کمی کن

چوز خمی می رسد از ناکسانت

برآن از چرب نرمی مرهمی کن

ز شیطان خود نشاید بود کمتر

[...]

۳ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵ - هجو کسی

 

خواجه از بس ممسک و رذل و خسیس افتاده است

گر شکست عمر بیند، از شکست نان به است

صورت زشتش خبر از معنی او می دهد

ظاهری دارد که از وی باطن شیطان به است

نفعی از هرکس که بیند، بهتر از فرزند اوست

[...]

۳ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۷ - در باب منع بواب که اجازهٔ آمدن نداد

 

صاحبا! مقصود صاحب دولتان از پرده دار

غیر ازین نبود که او مانع شود بیگانه را

من که چون دود سپندم خانه زاد بزم تو

نیست لایق تا به من هم خواند این افسانه را

منع کن او را ز مانع گشتن من، زان که نیست

[...]

۳ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۸ - بی سواری در سواد هند بودن مشکل است

 

بی سواری در سواد هند بودن مشکل است

اسب من مرد و دلم در اضطراب افتاده است

بس که تر دارد پیاده رفتنم، هرکس که دید

گوید این بیچاره پنداری در آب افتاده است!

دست من شد مدتی کز دامن زین کوته است

[...]

۳ بیت
سلیم تهرانی