گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۱

 

ای بلبل خوش آوا، آوا ده

ای ساقی ، آن قدح باما ده

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۲

 

جوانی گسست و چیره زبانی

طبعم گرفت نیز گرانی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۳

 

با صد هزار مردم تنهایی

بی صد هزار مردم تنهایی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۴

 

جامه پر صورت دهر، ای جوان

چرک شد و شد به کف گازران

رنگ همه خام و چنان پیچ و تاب

منتظرم تا چه برآید ز آب؟

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۵

 

لقمه‌ای از زهر زده در دهن

مرگ فشردش همه در زیر غن

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۶

 

بگرفت به چنگ چنگ و بنشست

بنواخت به شست چنگ را شست

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۷

 

فرخار بزرگ و نیک جاییست

کان موضع آن بت نواییست

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۸

 

نه کفشگری که دوختستی

نه گندم و جو فروختستی

رودکی