×
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - وله ایضا
بگل سوری ماند رخ آن ترک پسر
که سپارند بدو غالیه لاله سپر
سپر لاله کند غالیه آن ترک و خطاست
من ندیدستم از غالیه بر لاله سپر
گونه اش خرمنی از لاله خود روی بزیر
[...]
۹۵ بیت
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در شکوه از قطع مستمری خود و نکوهش ظلم گوید
از پی تشکیل حل ز عقد خراسان
حل مشاکل کنم بطرزی آسان
آسان گویم که گر بگویم مشکل
یکسر مشکل شود حدیث خراسان
مشرق خورشید آسمان حقیقت
[...]
۹۵ بیت
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب
بما ده ساقی از آن باده صاف
کزو گردون گذارد بر زمین ناف
نه اندر خورد این خم های نیلیست
شرابی کش مزاج زنجیلیست
مزاج کاس کافوری بود سرد
[...]
۹۵ بیت