گنجور

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

کسی که بنده عشقست جاه را چه کند

مقیم خلوت خورشید ماه را چه کند

نشسته بر سر خاکست و چرخ زیر قدم

گدای میکده اورنگ شاه را چه کند

کشد سر ار فکند عرش سایه بر سر او

[...]

۱۰ بیت
صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵

 

پورا بسلطنت رسی این پند گوش کن

تاج سر از غبار در می‌فروش کن

گفتار من که هست چو لولوی شاهوار

مرجان گوش جان حقیقت نیوش کن

هوش تو را مشاهدهٔ سِرّ غیب نیست

[...]

۱۰ بیت
صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲ - مقدمه

 

سؤالی چند ما را بود زین پیش

نه از دنیاپرست از سر درویش

نه از دنیا پرستان دیدمی کام

نه از درویش دل بگرفت آرام

که درویشان معنی در قبابند

[...]

۱۰ بیت
صفای اصفهانی