گنجور

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

ایشان دارند دل من ایشان دارند

ایشان که سر زلف پریشان دارند

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

عشق را گوهر برون از کون کانی دیگرست

کشتگان عشق را از وصل جانی دیگرست

عشق بی عین است و بی شین است وبی قاف ای پسر

عاشق عشق چنین هم از جهانی دیگرست

دانهٔ عشق جمالش چینهٔ هر مرغ نیست

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

دوشم سحر گهی ندی حق بجان رسید

کای روح پاک مرتع حیوان چه می کنی

تو نازنین عالم عصمت بدی کنون

با خواری و مذلّت عصیان چه می کنی

پروردهٔ حظائر قدسی بناز وصل

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

ما شیرو می عشق تو با هم خوردیم

با عشق تو در طفولیت خو کردیم

نه نه غلطم چه جای اینست که ما

با عشق تو در ازل بهم پروردیم

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

قد قامت القیامه کجا عشق داد بار

بل عشق معتبر زقیامت هزار بار

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

عشق آمد و عقل کرد غارت

ای دل تو بجان بر این بشارت

ترک عجبی است عشق و دانی

کز ترک عجیبنیست غارت

شد عقل که در عبارت آرد

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

عقل شخصی است خواجگی آموز

عشق دردیست پادشاهی سوز

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

تا کرد مرا تهی و پر کرد زدوست

اجزای وجود من همه دوست گرفت

نامیست زمن بر من و باقی همه اوست

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل

 

زان پیش که آب و گل ما ساخته اند

جان و دل ما بعشق پرداخته اند

عشّاق تو پیش از گل و دل با رخ تو

بی زحمت خویش عشقها باخته اند

تا ظن نبری که ما زآدم بودیم

[...]

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۵ - فصل

 

بخدای ار کسی تواند شد

بی خدای از خدای برخوردار

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۵ - فصل

 

عشق تو بهر گدا و سلطان نرسد

وین ملک بهر مورسلمان نرسد

تا دولت عشق تو کرا دست دهد

کاین تاج بهر خسرو و خاقان نرسد

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۵ - فصل

 

عشق تو کجا رسد بهر خویش پسند

ناکرده وجود خویش پیش تو سپند

عشق تو هماییست که چون پر بگشاد

سلطان کند او را که برو سایه فکند

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۵ - فصل

 

مردان رهش زنده بجانی دگرند

مرغان هواش زآشیانی دگرند

منگر تو بدین چشم بدیشان کایشان

بیرون زدو کون در جهانی دگرند

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

آن مرغک من که بود زرین بالش

آیا که کجا پرید و چون شد حالش

از دست زمانه خاک بر سر باشم

تا خاک چرا نکرد بردنبالش

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

از ما تو هر آنچه دیده ای سایهٔ ماست

بیرون زدو کون ای پسر پایهٔ ماست

بی مائی ما از کارها مایهٔ ماست

ما دایه دیگران و او دایهٔ ماست

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

ای بیضهٔ مرغ لامکانی که توی

پروانهٔ شمع کن فکانی که توی

چون بیضه اگر بمرغ تسلیم شوی

آن مرغ شوی که مرغ دانی که توی

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

فراز کنگرهٔ کبریاش بازانند

فرشته صید و پیمبر شکار وسبحان گیر

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل

 

مرغان او هر آنچه از آن آشیان پرند

بس بی خودند جمله و بی بال و بی پرند

شهباز حضرتند دو دیده بدوخته

تا جز بر وی شاه بکونین ننگرند

بر دست شاه پرورش و زقّه یافته

[...]

نجم‌الدین رازی
 
 
۱
۲