گنجور

 
۱
۲
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » باب دوم در بیان مبدأ موجودات

 

زان می‌خوردم که یار من زان می‌خورد

او را رخ سرخ گشت و ما را رخ زرد

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » باب دوم در بیان مبدأ موجودات

 

گستاخ تو کرده‌ای مرا با لب خویش

ورنه من بیچاره چه مردان توام

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل دوم

 

گر دل بهوای لولیی برجوشد

صد ترک برو عرضه کنی ننیوشد

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل دوم

 

بیگانگیی نیست تومایی ما تو

سر جامه تویی و بن جامه ما

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم

 

نظار گیان روی خوبت

چون در نگرند از کرانها

در آینه نقش خویش بینند

زین است تفاوت نشانها

۲ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم

 

عشق آمدو کرد عقل غارت

ای دل تو بجان بر این بشارت

ترک عجمی است عشق دانی

کز ترک عجیب نیست غارت

میخواست که در عبارت آرد

[...]

۴ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم

 

بوی جوی مولیان آید همی

بوی یار مهربان آید همی

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم

 

عقل را با عشق کاری نیست زودش پنبه کن

تاچه خواهی کرد آن اشتردل جولاه را

عقل نزد عشق خود راهی تواند برد نه

نزد شاهنشه چه کار اوباش لشگر گاه را

۲ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم

 

گر عرض دهند عاشقانت را

هر ذره که هست در شمار آید

طاوس و مگس بیک محل باشد

چون باز غم تو در شکار آید

۲ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم

 

الحق شگرف مرغی کز تو دو کون پر شد

نه بال باز کرده نه زاشیان پریده

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم

 

قصه‌ها مینوشت خاقانی

قلم اینجا رسید سر بشکست

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم

 

جهان را بلندی و پستی تویی

ندانم که ای هر چ هستی تویی

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم

 

نزدیکان را بیش بود حیرانی

کایشان دانند سیاست سلطانی

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم

 

حدیث من ز مفاعیل و فاعلات بود

من از کجا سخن سر مملکت ز کجا؟

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم

 

منکر بودم عشق بتان را یک چند

آن انکارم مرا بدین روز افکند

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم

 

عشقی است که از ازل مرا درسر بود

کاری است که تا ابد مرا در پیش است

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم

 

گر من نظری بسنگ بر بگمارم

از سنگ دلی سوخته بیرون آرم

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم

 

مافتنه بر تویم تو فتنه بر آینه

مارا نگاه درتو ترا اندر آینه

تا آینه جمال تو دید و تو حسن خویش

تو عاشق خودی ز تو عاشق‌ترآینه

۲ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم

 

در من نگری همه تنم دل گردد

درتو نگرم همه دلم دیده شود

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل چهارم

 

توسنی کردم ندانستم همی

کز کشیدن سخت‌تر گردد کمند

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۹