گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۱

 

گاهی ز دل بود گله گاهی ز دیده‌ام

من هر چه دیده‌ام ز دل و دیده دیده‌ام

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۲

 

از خلد برین یاد کنم روی تو بینم

وز فتنهٔ دین یاد کنم موی تو بینم

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

حرص‌وشهوت‌خواجگان‌راشاه‌ومارابنده‌اند

بنگر اندر ما و ایشان گرت ناید باوری

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

هیچکس‌رانامده‌است‌ازدوستان‌درراه‌عشق

بی‌زوال ملک‌صورت ملک‌معنی‌در کنار

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

زین جهان همه سراسر غم

دلم از دل گرفت و از جان هم

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » مقدّمهٔ رفاء » بخش ۱ - مقدّمهٔ رفاء

 

آن دختر دوشیزه که دوشش دادند

امروز چو دی به شام توشش دادند

۱ بیت
سنایی