روزگاری شد که با عشق آشنایی میکنم
چون شرر در بحر آتش ناخدایی میکنم
گر دهد آیینه بهر انتقامم جا به چشم
کی چو عکس از سادهلوحی خودنمایی میکنم
آرزوی قتل خویشم میبرد نزدیک او
شوق پندارد تلاش آشنایی میکنم
در محبت بر سر کوی تو شبها چون اسیر
با وجود بینیازیها گدایی میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به تجربه عشق و احساسات پیچیدهاش میپردازد. او به یادگیری و آشنایی با عشق اشاره میکند و از درد و رنج ناشی از آن سخن میگوید. در اشاره به انتقام و سادهلوحی، به نوعی خود را در آینه میبیند و به این فکر میکند که آیا باز هم خود را نمایان کند یا نه. آرزوی نزدیک شدن به معشوق و تلاش برای جلب توجه او را در دل دارد و در نهایت، با وجود نداشتن احتیاج، خود را در مسیر محبت و دلباختگی رها میکند و احساس گدایی در عشق میکند.
هوش مصنوعی: زمانی فرا رسیده که با عشق آشنا میشوم، همچنان که شرارهای در دریاچهای از آتش قایقرانیدگی میکنم.
هوش مصنوعی: اگر آینه برای انتقام من جا بدهد، آیا چشمم به من اجازه میدهد که مثل عکسی که از سادگی خودم میسازم، خود را نشان دهم؟
هوش مصنوعی: آرزو دارم که خودم را از بین ببرم، و نزدیک او که میرسم، اینطور به نظر میرسد که در تلاش برای نزدیک شدن به او هستم.
هوش مصنوعی: در عشق تو، شبها مانند یک زندانی در کوچهات نگهبانی میدهم و حتی با وجود اینکه به چیزی نیاز ندارم، از تو درخواست میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بندهٔ عشقِ توام زآن پادشایی میکنم
دولتی دارم که در کویت گدایی میکنم
خسرو ملک جهانی تو از آن فرهادوار
من به شیرین سخن خسروسِتایی میکنم
از پی سلطان حسنت تا بگیرد شرق و غرب
[...]
تا که در دریای مدحت آشنایی میکنم
هر چه نه مداحی توست آن ریایی میکنم
آرزوی مدحتت داریم و در بحری چنان
با چنین طبعی نه آخر بی حیایی میکنم
تا مگر خود را به منزل در رسانم از درت
[...]
در طریقت رهروان را رهنمایی میکنم
در حقیقت عارفان را پیشوایی میکنم
گر شدم بیگانه از جان و جهان در عشق او
لیک با جانان همیشه آشنایی میکنم
گرچه در صورت گدا و رند و قلاش آمدم
[...]
نیست ناخن در کف و مشکلگشایی میکنم
کار عالم را به این بیدست و پایی میکنم
نیست مانند سپند از سوختن فریاد من
دور گردان را به آتش رهنمایی میکنم
جام می در کف ز کوی او جدایی میکنم
بر سر خود خاک با دست حنایی میکنم
گر به سامان جهان، وصلش به من سودا کنند
آنچه دارم میدهم، دیگر گدایی میکنم
ارغوان گل میکند در باغ ما از زعفران
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.