دو زلف سرکش دلبند داری
که در هر یک بسی دل بند داری
شدم دیوانه در سودای زلفت
در ین قیدم بگو تا چند داری
چه شد گر زان لب لعل شکر بار
به دشنامی مرا خرسند داری
ز بهر چشم بد بر آتش رخ
ز انواع گهر هر چند داری
ز نصح شاهدی بگذر تو ای شیخ
به خود پندی بده گر پند داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازان چندین مرا در بند داری
که با من در وفا سوگند داری
لب شیرین شکرخند داری
ز خوبی هر چه میگویند داری
چه باشد گر گدای خویشتن را
به دشنامی ز خود خرسند داری؟
چه شیرین است بارت ای نی قند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.