گنجور

 
۱۸۸۱

عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۴۰

 

... بر یک یک ذره وقف کرده همه عمر

دریا دریا قدرت تو میبینم

عطار
 
۱۸۸۲

عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۶۱

 

هر قطره به کنه در دریا نرسد

هر ذره به آفتاب والا نرسد ...

عطار
 
۱۸۸۳

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۱

 

... از فوق العرش تاثری قطره اوست

آن دریا را قطره چنین خواهد بود

عطار
 
۱۸۸۴

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۱۸

 

غواص در اول قدم از فرق کند

تا در دریا سلوک چون برق کند

دریا چو نهاد روی در باطن مرد

با چشم زنی هر دو جهان غرق کند

عطار
 
۱۸۸۵

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۲۱

 

... او بود و جز او نمایش سودا بود

آن قطره که در جستن آن دریا بود

چون آنجا شد خود همه عمر آنجا بود

عطار
 
۱۸۸۶

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۲۶

 

... در هر جزوش دو کون پیدا دیدم

چون دریایی بی سر و بی پا دیدم

چندان که برفتم همه دریا دیدم

عطار
 
۱۸۸۷

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۲۷

 

مرغی که بدید از می این دریا درد

عمری جان کند و ره سوی دریا برد

گفت اینهمه آب را به تنها بخورم

یک قطره بدو رسید و در دریا مرد

عطار
 
۱۸۸۸

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۳۸

 

در دریایی که نه سر و نه پا داشت

هر قطره از او تشنگییی پیدا داشت

هر قطره اگر چه جای در دریا داشت

اما هر یک هزار استسقا داشت

عطار
 
۱۸۸۹

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۳۹

 

کس نیست که دریا همه او را افتاد

یا جنگ و مدارا همه او را افتاد ...

عطار
 
۱۸۹۰

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۴۴

 

... گر بر گویم حقیقتش هست دراز

نقشیست پدید آمده از دریایی

وانگاه شده به قعر آن دریا باز

عطار
 
۱۸۹۱

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۴۵

 

... با هر چه که پیش آمدش کوشان بود

چون عاقبت کار به دریا برسید

گویی که همه عمر ز خاموشان بود

عطار
 
۱۸۹۲

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۵۶

 

... تا جان باقیست در طلب باید بود

گر در هر دم هزار دریا بکشی

کم باید کرد و خشک لب باید بود

عطار
 
۱۸۹۳

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۵۷

 

... چون بحر شدی گهر میان جان دار

ور دریایی به جز کفی موج مزن

پس چون دریا گوهر خود پنهان دار

عطار
 
۱۸۹۴

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۵۸

 

... تلخست دهانت ز شکر هیچ مپرس

پس چون دریا گوهر خود پنهان دار

او بود دونده و دگر هیچ مپرس

عطار
 
۱۸۹۵

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۵۹

 

... یا مورچهای گلشن خضرا بیند

هر قطره که همرنگ نشد دریا را

او در دریا چگونه دریا بیند

عطار
 
۱۸۹۶

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۶۹

 

... ای قطره افتاده به صحرا بیرون

از بهر چه آمدی ز دریا بیرون

عطار
 
۱۸۹۷

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۷۱

 

تا چند کنی عزیمت دریا ساز

مردانه رو و خویش به دریا انداز

گر هست روی در بن دوزخ مانی ...

عطار
 
۱۸۹۸

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۷۳

 

... مرد آن نبود که نامداری افتد

گر در خواهی ز قعر دریا طلبی

کان کفک بود که با کناری افتد

عطار
 
۱۸۹۹

عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۱

 

صد دریا نوش کرده اندر عجبیم

تا چون دریا از چه سبب خشک لبیم

از خشک لبی همیشه دریا طلبیم

ما دریاییم خشک لب زین سببیم

عطار
 
۱۹۰۰

عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۲

 

... گویند که خویش را فرود آر آخر

دربند چگونه آورم دریا را

عطار
 
 
۱
۹۳
۹۴
۹۵
۹۶
۹۷
۳۷۳