عشق عالمسوز ما بر هم زند تدبیر را
جذبهٔ سرشار ما از هم کند زنجیر را
بسکه شورش در دماغ طفل ما جا کرده است
باز در پستان مادر می کند خون شیر را
گاه در عین جلا بر شعله می پیچد چو دود
می برد از نالهٔ ما آه ما تأثیر را
نیست بیجا در شکنج زلف، دل را جستجو
کعبه رو بیهوده کی سر می کند شبگیر را
کرد چاک سینهٔ ما قدر ابرو را بلند
می دهد زخم نمایان آبرو شمشیر را
سیر گلشن با می و شاهد کند کس را جوان
ورنه هر یک غنچه پیکانی است در دل، پیر را
می شود دل خون ز فکر خنجر مژگان او
سایهٔ آن زلف می پیچد به پا نخجیر را
چون رسد مژگان خونریزش مصور را به یاد
می کند بیدار از خواب عدم تصویر را
در خیال کعبهٔ دیدار و راه مشکلش
می کند یک رفتن از خود کار صد شبگیر را
بند نتوان کرد ای ناصح سعیدا را به پند
بارها دیوانهٔ ما کنده این زنجیر را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات به عمق و شدت عشق اشاره دارند که میتواند تدبیر و آرامش را در هم بشکند. عشق اینقدر قوی است که انسان را از بندها رها میکند و با شور و شوقی که در دل دارد، او را به شوق وصال میکشاند. شاعر به بیان احساسات عشق میپردازد و نشان میدهد که چگونه این احساسات میتواند انسان را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. عشق هرچند شیرین و زیباییهایی دارد، اما همچنین میتواند درد و زخمهای عمیقی نیز به همراه آورد. در نهایت، شاعر تأکید دارد که هیچ نصیحتی نمیتواند این دیوانگی و عشق شدید را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: عشق قوی و سوزان ما باعث میشود که تدبیر و برنامهریزیها را به هم بریزد و زیبایی جذاب ما زنجیرهای محدودیت را از هم جدا کند.
هوش مصنوعی: بچهی ما چنان شوق و هیجان دارد که انگار در درونش طغیانی به راه افتاده و حتی هنگامی که در حال مکیدن شیر از مادرش است، احساس میکند که چیزی جز خون شیر نصیبش نمیشود.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات آنچه که درخشندگی دارد، مانند شعلهای درهم میپیچد و به شکل دود در میآید؛ صدای نالهها و آههای ما را میبرد و تأثیرش را از بین میبرد.
هوش مصنوعی: در پیچ و تاب زلف محبوب، دل به جستجوی کعبه (محل مقدس) میپردازد، اما آیا شب هنگام بیهوده سر به تکاپو میزند؟
هوش مصنوعی: زخم عمیق سینهام نشاندهنده ارزش و زیبایی ابروهاست، بهطوری که با هر درد و رنجی که تحمل میکنم، همچنان زیبایی و اثر تیغ مصالح بر چهرهام نمایان میشود.
هوش مصنوعی: سیر در باغ گل با مشروب و معشوق، کسی را جوان میکند، وگرنه هر یک غنچهای که در دل دارد، برای پیرها تیر و زخم است.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر فکر کردن به خنجر مانند مژگان او به شدت غمگین و خونی شده است. سایهٔ آن زلف زیبا چنان در پای من پیچیده که مانند دام میشود.
هوش مصنوعی: وقتی چشمهای زیبا و سرشار از احساس به یاد کسی میافتند، گویی به یاد تصویر و خاطره عشق قدیمی خود بیدار میشوند، همچون کسی که از خواب عدم و نبودن به حقیقت و واقعیت میرسد.
هوش مصنوعی: در تصور زیارت کعبه و دشواری راه آن، یک بار رفتن به این مکان، به اندازهٔ صد شب بیداری و تلاش، ارزش و معنی دارد.
هوش مصنوعی: ای ناصح، نمیتوانیم بندهایی که بر دیوانهٔ ما بسته شده را با پند و نصیحت بگشاییم؛ چرا که بارها این زنجیر را از هم جدا کردهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را
جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
من که با مویی به قوّت برنیایم ای عجب
با یکی افتادهام کو بُگسلد زنجیر را
چون کمان در بازو آرد سروقدِ سیمتن
[...]
دیدمش در دل نهفتم آه بیتأثیر را
در کمان از بس که دزدیدم شکستم تیر را
پای رفتن نیست زین بزمم که در بیرون در
بخت دارد در کمین هجر گریبان گیر را
خوشدل از غیرم که در بزم وصال او نیافت
[...]
ضعف طالع برده از من قوت تدبیر را
برنتابد از خرابی خانهام تعمیر را
گر چنین شاداب از خون شهیدان میشود
آب پیکان سبز خواهد کرد چوبِ تیر را
کی دگر از خانهٔ چشمم قدم بیرون نهی
[...]
سهل مشمر همتِ پیرانِ با تدبیر را
کز کمان بال و پر پرواز باشد تیر را
دشمنِ خونخوار را کوته به احسان ساز، دست
هیچ زنجیری به از سیری نباشد شیر را
حسن را خطِ غبارش بینیاز از زلف کرد
[...]
برق عشق آمد که سوزد خرمن تدبیر را
با گریبان کار افتد دست دامنگیر را
نام من در دفتر اهل شهادت داخل است
کرده ام روشن سواد جوهر شمشیر را
پاسبان مستی ما نیست غیر از تیغ عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.