مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴۸ خود هیچ بسوی ما نگاهی نکنی گیرم که گناهست گناهی نکنی دل در گل رخسار تو مینالد زار بر آینهٔ دلم تو آهی نکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این غزل، شاعر از معشوق خود میخواهد که به او ننگرد و حتی اگر گناهی مرتکب نشده است، از او دوری کند. دل او به شدت از زیبایی چهرهی معشوق رنج میبرد و شاعر آرزو دارد که معشوق حتی برای لحظهای هم که شده به دل او توجهی کند.
هوش مصنوعی: تو حتی به ما نگاه هم نمیکنی، اگرچه ممکن است که برای این کار دلایلی داشته باشی، اما گناهی در آن نیست.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیباییهای چهرهات به شدت ناراحت و آسیبدیده است، اما تو حتی یک آه یا نشانهای از ناراحتی برای من نشان نمیدهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دیده دگر خرد تباهی نکنی
با شعله هوای خانه خواهی نکنی
ای دل به ستم بسوز تا باردگر
عشق آتشی ار کند گیاهی نکنی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.