مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۶ اندر دو جهان دلبر و جانم تو بسی زیرا که بهر غمیم فریادرسی کس نیست به جز تو ایمه اندر دو جهان جز آنکه ببخشیش باکرام کسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر به معشوق خود اشاره میکند و او را مصدر آرامش و کمک در سختیها میداند. او میگوید که در جهان غیر از او کسی نیست که بتواند طلب یاری کند و تنها اوست که میتواند با کرامت خود مشکلات را برطرف سازد.
هوش مصنوعی: در دو دنیای مختلف، تو محبوب و جان من هستی؛ چرا که در هر زمانی که غمگین میشوم، تو یاریکنندهام هستی.
هوش مصنوعی: هیچکس در دو جهان جز تو وجود ندارد که بخواهد به کسی از کرم و بزرگواریاش ببخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر چهرۀ خوبت آفرین کرده کسی
کس با تو شود ازین جهان دسترسی
گر میزنم از آتش عشقت نفسی
تا سوخته در جهان نمانند بسی
از کبر مدار هیچ در دل هوسی
کز کبر به جایی نرسیدست کسی
چون زلف بتان شکستگی عادت کن
تا صید کنی هزار دل در نفسی
گشتم به هوس گرد بد و نیک بسی
حاصل نشد از عمر مرا جز هوسی
تامی ماند ز عمر یارب نفسی
دریاب که نیست جز تو فریاد رسی
بی آنکه ز من بتو بدی گفت کسی
بر کشتن من چه تیز کردی هوسی؟
زین کار همی نیایدم باک بسی
صد کشته چو من به که تو غمگین نفسی
امید به زندگانیم نیست بسی
منصور سعید را بگویید کسی
هستت به خلاص عمر من دست رسی
کز جان رمقی مانده ست از تن نفسی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.