مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۹ عشقی دارم پاکتر از آب زلال این باختن عشق مرا هست حلال عشق دگران بگردد از حال به حال عشق من و معشوق مرا نیست زوال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از عشق پاک و زلال خود میگوید که هیچ گونه باختی در آن وجود ندارد. او اشاره میکند که عشق دیگران ممکن است تغییر کند، اما عشق او و معشوقش همیشه ثابت و پایدار است.
هوش مصنوعی: من عشقی دارم که از آب زلال خالصتر است و این شکست در عشق برای من قابل قبول و مشروع است.
هوش مصنوعی: عشق دیگران ممکن است تغییر کند و حال و احوالشان عوض شود، ولی عشق من و محبوبم هیچوقت پایان نمیپذیرد و همیشه پایدار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سه چیز ببرد از سه چیز تو وصال
از رخ گل و از لب مل و از روی جمال
سه چیز ببرد از سه چیزم همه سال
از دل غم و از رخ نم و از دیده خیال
هر نَعت که از قبیل خیرست و کمال
باشد ز نُعوت ذات پاک متعال
هر وصف که در حساب شرّست و وبال
دارد به قصور قابلیات مآل
در هجر همی بسازم از شرم خیال
در وصل همی بسوزم از بیم زوال
پروانه شمع را همین باشد حال
در هجر نسوزد و بسوزد ز وصال
از حمله سمند تو ، ز آسیب نعال
لرزان کند اجزای زمین از زلزال
وز هیبت تیغ تو عدو را مه و سال
الماس رود بجای خون از قیفال
نسگالیده وصال آن مه نیک سگال
افکنده بند با طرب و حسن و جمال؟
هر چند وصال خوش بود در همه حال
خوشتر نبود ز ناسگالیده وصال
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.