بخش ۷۶ - فوت شدن دزد به آواز دادن آن شخص صاحبخانه را که نزدیک آمده بود که دزد را دریابد و بگیرد
این بدان ماند که شخصی دزد دید
در وثاق اندر پی او میدوید
تا دو سه میدان دوید اندر پیش
تا در افکند آن تعب اندر خویش
اندر آن حمله که نزدیک آمدش
تا بدو اندر جهد در یابدش
دزد دیگر بانگ کردش که بیا
تا ببینی این علامات بلا
زود باش و باز گرد ای مرد کار
تا ببینی حال اینجا زار زار
گفت باشد کان طرف دزدی بود
گر نگردم زود این بر من رود
در زن و فرزند من دستی زند
بستن این دزد سودم کی کند
این مسلمان از کرم میخواندم
گر نگردم زود پیش آید ندم
بر امید شفقت آن نیکخواه
دزد را بگذاشت باز آمد به راه
گفت ای یار نکو احوال چیست
این فغان و بانگ تو از دست کیست
گفت اینک بین نشان پای دزد
این طرف رفتست دزد زنبمزد
نک نشان پای دزد قلتبان
در پی او رو بدین نقش و نشان
گفت ای ابله چه میگویی مرا
من گرفته بودم آخر مر ورا
دزد را از بانگ تو بگذاشتم
من تو خر را آدمی پنداشتم
این چه ژاژست و چه هرزه ای فلان
من حقیقت یافتم چه بود نشان
گفت من از حق نشانت میدهم
این نشانست از حقیقت آگهم
گفت طراری تو یا خود ابلهی
بلک تو دزدی و زین حال آگهی
خصم خود را میکشیدم من کشان
تو رهانیدی ورا کاینک نشان
تو جهتگو من برونم از جهات
در وصال آیات کو یا بینات
صنع بیند مرد محجوب از صفات
در صفات آنست کو گم کرد ذات
واصلان چون غرق ذاتاند ای پسر
کی کنند اندر صفات او نظر
چونک اندر قعر جو باشد سرت
کی به رنگ آب افتد منظرت
ور به رنگ آب باز آیی ز قعر
پس پلاسی بستدی دادی تو شعر
طاعت عامه گناه خاصگان
وصلت عامه حجاب خاص دان
مر وزیری را کند شه محتسب
شه عدو او بود نبود محب
هم گناهی کرده باشد آن وزیر
بی سبب نبود تغیر ناگزیر
آنک ز اول محتسب بد خود ورا
بخت و روزی آن بدست از ابتدا
لیک آنک اول وزیر شه بدست
محتسب کردن سبب فعل بدست
چون تو را شه ز آستانه پیش خواند
باز سوی آستانه باز راند
تو یقین میدان که جرمی کردهای
جبر را از جهل پیش آوردهای
که مرا روزی و قسمت این بدست
پس چرا دی بودت آن دولت به دست
قسمت خود خود بریدی تو ز جهل
قسمت خود را فزاید مرد اهل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان به شخصی میپردازد که دزدی را میبیند و به دنبال او میدود. در این بین، دزد دیگری او را صدا میزند و او را از خطرات خبر میدهد. این شخص با وجود اینکه از دزد فراری بود، به خاطر حس کرامت و شفقت به خانوادهاش برمیگردد. اما در نهایت متوجه میشود که دزد اصلی را رها کرده و خودش به اشتباه دزد دیگر را نادیده گرفته است. شاعر در اینجا به مسألههایی از قبیل حقیقت و جهل، و اینکه انسانها غالباً از ویژگیهای ظاهری قضاوت میکنند، اشاره دارد. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که گاهی افراد به دلیل جهل یا نادانی در تصمیمگیریها، خودشان را در خطر خواهند انداخت و از مسیر حقیقت دور میشوند. بنابراین، نتیجهگیری میشود که انسان باید در شناخت حقیقت و همچنین در اعمال خود دقت کند.
هوش مصنوعی: این به این معناست که شخصی دزدی را مشاهده کرده و در حالتی که دزد در حال فرار است، به دنبالش میدود.
هوش مصنوعی: او به مدت چند میدان دوید تا اینکه در نهایت آن مشکل را در درون خود حل کرد.
هوش مصنوعی: در آن زمان که خطری به او نزدیک شد، به شدت تلاش میکند تا خود را نجات دهد.
هوش مصنوعی: دزد دیگری فریاد زد که بیا تا ببینی این نشانههای بدی را.
هوش مصنوعی: زود بیا و برگرد ای مرد کار، تا ببینی که اوضاع اینجا چقدر خراب و نگرانکننده است.
هوش مصنوعی: گفت اگر آن طرف دزدی باشد، اگر زود بازنگردم، این موضوع برای من مشکلساز خواهد شد.
هوش مصنوعی: کسی که به خانواده و فرزندان من دست دراز میکند و به آنها آسیب میزند، چه سودی میتواند برای من داشته باشد؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به زبان ساده بگویم، در این بیت اشاره میشود که اگر من از روی لطف و محبت مسلمان خواندهشوم، نمیخواهم به زودی از این مسیر خارج شوم. به نوعی تأکید بر این است که وفاداری به این مسیر برایم مهم است.
هوش مصنوعی: او با امید بهدست آوردن لطف آن نیکوکار، دزد را رها کرد و دوباره به مسیر خود بازگشت.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، حال تو چطور است که این همه ناراحتی و فریاد از کجا نشأت میگیرد؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که یکی از دزدان در حال فرار است و نشانهای از او در این سمت دیده میشود. این نشاندهنده جایی است که او به سمت آن رفت و ممکن است به زن و فرزندان خود نیز مرتبط باشد.
هوش مصنوعی: پیش از آنکه دزد را تعقیب کنی، باید به آثار و نشانههایی که از او باقی مانده توجه کنی.
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی به دیگری میگوید که اقرار کند او چه میگوید، زیرا او از حقیقت موضوع آگاه است و قبلاً آن را درک کرده است. به نوعی، فرد با اعتماد به نفس به دیگری یادآوری میکند که او بیشتر از آنچه فکر میکند، میداند.
هوش مصنوعی: من فریاد تو را شنیدم و دزد را دور کردم، اما تو را که در لباس احمقانهای بودی، انسان تصور کردم.
هوش مصنوعی: این چه بیمعنایی و بیاهمیتی است که میگویی، من حقیقت را یافتهام، چه نشانهای از آن وجود دارد؟
هوش مصنوعی: من به تو نشانی از حقیقت میدهم که خودم به آن آگاه هستم و این نشانه نشاندهندهی واقعیات است.
هوش مصنوعی: گفتی که شجاع و باهوش هستی یا اینکه خودت نادانی، بلکه در واقع دزدی و از این وضعیت آگاه هستی.
هوش مصنوعی: من دشمن خود را میکشیدم و تو او را از من نجات دادی، حالا نشان این کارت باقیمانده است.
هوش مصنوعی: تو راهنما و هدایتکنندهای هستی و من از موقعیتها و محدودیتهای دنیایی فراتر رفتهام تا به وصل و معنای آیات و نشانههای روشن برسم.
هوش مصنوعی: مردی که به خاطر ویژگیهایش از خود بیخبر است، در واقع به صفاتی توجه دارد که او را از شناخت واقعی خویش دور کرده است.
هوش مصنوعی: واصلان بر اساس ذات حق غرق شدهاند، پس فرزندم، چگونه میتوانند در ویژگیهای او توجه کنند؟
هوش مصنوعی: وقتی در ژرفای چاه قرار داری، چطور میتوانی انتظار داشته باشی که تصویر تو به رنگ آب درآید؟
هوش مصنوعی: اگر به رنگ آب بازگردی از عمیق ترین جای دریا، به دوستی و عشق ما پیوندی برقرار کردهای که تو به شعر معنا بخشیدهای.
هوش مصنوعی: عمل به دستورات عمومی، موجب گناه خاصان میشود و ارتباط با عموم، مانع ورود به دایره خاصانی است که از دیگران متمایزند.
هوش مصنوعی: وزیر برای خود در دوران حیاتش از مشکلات و دشواریها رنج میبرد، چرا که شه و حکومتش بر او سختگیری میکند و در عین حال، دشمنانش نیز بر او افزوده میشوند. در این میان، محبت و پشتیبانی از او وجود ندارد و تنها تنهایی و ناامیدی با اوست.
هوش مصنوعی: این وزیر بیدلیل خطایی نکرده است و تغییر او لازم و ضروری بوده است.
هوش مصنوعی: محتسب از ابتدا بر او بد کرده است و به همین دلیل سعادت و روزیاش از همان آغاز دستخوش مشکلات بوده است.
هوش مصنوعی: اما کسی که نخست وزیر پادشاه است، به دست بازپرس گرفتار شده و این باعث انجام کارهای زشت میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که پادشاه تو را از درگاه خود میخواند، دوباره تو را به همان درگاه باز میگرداند.
هوش مصنوعی: تو خوب میدانی که گناهی کردهای و برای توجیه آن، از ناآگاهی خود بهره میبری.
هوش مصنوعی: من را روزی و مقدراتم به دست توست، پس چرا دیروز آن سعادت در دست تو بود؟
هوش مصنوعی: تو از جهل خود پیوند را گسستی و به همین دلیل، سرنوشت و قسمت خود را افزایش دادهای، زیرا تو از زمرهی مردان دانا هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.