گنجور

 
نصرالله منشی

آن خسرو عادل، همت بر آن مقصور گردانید که آن را ببیند و فرمود که مردی هنرمند باید طلبید که زبان پارسی و هندوی بداند، و اجتهاد او در علم شایع باشد، تا بدین مهم نامزد شود. مدت دراز بطلبیدند، آخر برزویه نام جوانی نشان یافتند که این معانی در وی جمع بود، و به صناعت طب شهرتی داشت. او را پیش خواند و فرمود که: پس از تأمل و استخارت و تدبر و مشاورت تو را به مهمی بزرگ اختیار کرده ایم، چه حال خِرد و کیاست تو معلوم است، و حرصِ تو بر طلبِ علم و کسبِ هنر مقرر. و می‌گویند که به هندوستان چنین کتابی است، و می‌خواهیم که بدین دیار نَقل افتد، و دیگر کتب هندوان بدان مضموم گردد. ساخته باید شد تا بدین کار بر وی و به دقایق استخراج آن مشغول شوی. و مالی خطیر در صحبت تو حمل فرموده می‌آید تا هر نفقه و مَؤونت که بدان حاجت افتد تکفل کنی، و اگر مدت مقام دراز شود و به زیادتی حاجت افتد باز نمایی تا دیگر فرستاده آید، که تمامی خزاین ما در آن مبذول خواهد بود.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode