گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ، و آن روز که آتش با ناگرویدگان نمایند و ایشان را فرا آن دارند، أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ، همه خوشهای خویش ببردید، فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا در زندگانی آن جهانی خویش، وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها و بر آن بخوردید، فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ امروز شما را پاداش دهند عذاب خواری بِما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بآنچه گردن‌کشی میکردید در زمین، بِغَیْرِ الْحَقِّ به بی حق که شما را آن نیامد و نه سزید، وَ بِما کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ (۲) و بآنچه از طاعات خدای می‌بیرون آمدید.

وَ اذْکُرْ أَخا عادٍ، و یاد کن آن مرد عاد: هود، إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ، آن گه که آگاه کرد قوم خویش را، بِالْأَحْقافِ بریگستانهای یمن، وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ و پیش از او پیغامبران و بیم‌نمایان و آگاه‌کنان بودند و گذشتند، وَ مِنْ خَلْفِهِ، و از پس او بودند و گذشتند، أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ، که مپرستید مگر اللَّه را.

إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (۲۱) من بر شما میترسم از عذاب روزی بزرگ.

قالُوا أَ جِئْتَنا، گفتند باش آمدی بما، لِتَأْفِکَنا عَنْ آلِهَتِنا، تا برگردانی ما را از خدایان ما، فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (۲۲) بما آر آنچه می وعده دهی ما را از عذاب اگر از راست گویانی.

قالَ، هود گفت، إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ، دانش نزدیک خدا است، وَ أُبَلِّغُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ، و آنچه مرا بآن فرستادند بشما میرسانم، وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ (۲۳) و شما را قومی می‌بینم که هیچ نمیدانید.

فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ، چون میغ دیدند که از برابر رودهای ایشان پدید آمد، قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا، گفتند این میغ میغی است که بر ما باران خواهد بارید، بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ،، آن عذابست که میشتاوید بآن، رِیحٌ فِیها عَذابٌ أَلِیمٌ (۲۴) بادیست در آن باد عذابی دردنمای.

تُدَمِّرُ کُلَّ شَیْ‌ءٍ دمار می‌برآورد آن باد از هر چیز که بآن رسید و تباه میکرد، بِأَمْرِ رَبِّها، بفرمان خداوند خویش، فَأَصْبَحُوا لا یُری‌ إِلَّا مَساکِنُهُمْ چنان شدند که نه بینی مگر نشستگاههای ایشان، کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ (۲۵) بدان را چنین پاداش دهیم ما.

وَ لَقَدْ مَکَّنَّاهُمْ فِیما إِنْ مَکَّنَّاکُمْ فِیهِ، ایشان را دسترسی دادیم و توان و آرام که شما را آن ندادیم، وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً، و ایشان را گوشها و چشمها و دلها دادیم، فَما أَغْنی‌ عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ هیچ سود نداشت ایشان را گوشهای ایشان، وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ، و نه چشمهای ایشان و نه دلهای ایشان هیچ، إِذْ کانُوا یَجْحَدُونَ بِآیاتِ اللَّهِ، آن گه که از پذیرفتن سخنان اللَّه باز نشستند و نه پذیرفتند، وَ حاقَ بِهِمْ و فرا سر ایشان نشست، ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (۲۶) آنچه بر آن میخندیدند و افسوس می‌کردند.

وَ لَقَدْ أَهْلَکْنا ما حَوْلَکُمْ مِنَ الْقُری‌، نیست کردیم آنچه گرد بر گرد شماست از شهرها، وَ صَرَّفْنَا الْآیاتِ و سخنان و پند و عبرت روی بر روی گردانیدیم، لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۲۷) تا مگر باز گردند.

فَلَوْ لا نَصَرَهُمُ چرا یاری ندادند ایشان را و دست نگرفتند، الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَةً، آن پرستیدگان که فزود از اللَّه ایشان را خدایان میخواندند و بپرستیدن ایشان را باللّه من نزدیکی جستند، بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ، گم گشتند از ایشان بوقت، وَ ذلِکَ إِفْکُهُمْ، و آنچه میگفتند دروغ‌زنی ایشان بود، وَ ما کانُوا یَفْتَرُونَ (۲۸) و آن نادرست و ناراست که میساختند.

وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَیْکَ، یاد کن آن گه که بسوی تو گردانیدیم، نَفَراً مِنَ الْجِنِّ، جوکی از پریان، یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ می‌نیوشیدند قرآن.

فَلَمَّا حَضَرُوهُ، چون بقرآن رسیدند، قالُوا أَنْصِتُوا، یکدگر را گفتند خاموش، بنیوش، فَلَمَّا قُضِیَ، چون قرآن خواندن سپری کرده آمد، وَلَّوْا إِلی‌ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ (۲۹) هر یکی با قوم خویش شد آگاه‌کنان.

قالُوا یا قَوْمَنا، قوم خویش را گفتند ای قوم ما، إِنَّا سَمِعْنا کِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی‌ ما نامه‌ای شنیدیم که فرو فروستادند از پس موسی، مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ، راست گیرنده و استوار دارنده و گواه هر نامه‌ای را که پیش از آن فرستادند، یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ راه مینماید براستی.

وَ إِلی‌ طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ (۳۰) و براه راستی.

یا قَوْمَنا أَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ، ای قوم استوار گیرید و پاسخ کنید باز خواننده را با خدای، وَ آمِنُوا بِهِ و بگروید باو، یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ تا بیامرزد شما را گناهان شما، وَ یُجِرْکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ (۳۱) و زینهار دهد شما را از عذابی دردنمای.

وَ مَنْ لا یُجِبْ داعِیَ اللَّهِ، و هر که پاسخ نکند خواننده را باللّه، فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی الْأَرْضِ، او را خدای پیش نشود درین جهان، وَ لَیْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءُ و او را فزود از اللَّه یاران نیست، أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۲۲) و ایشان در بی‌راهی آشکارااند.

أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ، نمی‌بینند که اللَّه آسمانها و زمینها، آفرید، وَ لَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ، و در نماند در آفریدن آن، بِقادِرٍ عَلی‌ أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتی‌، تواناست بر آنچه مردگان زنده کند.

بَلی‌ إِنَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (۳۳) آری او بر همه چیز توانا است.

وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ، آن روز که آتش با ناگرویدگان نمایند و ایشان را فرا آن دارند، أَ لَیْسَ هذا بِالْحَقِّ، ایشان را گویند آنچه می‌بینند راست نیست، قالُوا بَلی‌ وَ رَبِّنا گویند آری راست است بخدای ما، قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ، فرشته گوید ایشان را چشید عذاب، بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (۳۴) بآنچه می‌کافر شدند.

فَاصْبِرْ شکیبایی کن، کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ، چنان که شکیبایی کردند خداوندان آهنگ درست از پیغامبران، وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ، و مشتاب قوم و خویش را، کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ آن روز که آن بینند که ایشان را میگفتند و وعده میدادند،، لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ گویی نبودند مگر یک ساعت از روز، بَلاغٌ، این سخن وعید است و پند رسانیدن. فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ (۳۵) و نیست خواهند کرد مگر آن گروه که از طاعت بیرون‌اند.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode