در این ابیات شاعر از ساقی میخواهد که با موسیقی و باده، کاریکند که تمام غصههای روزگار و غم عمر و مشکلات را از یاد او ببرد زیرا مشکل همیشه هست و یکی و یا هزار بودنِ مشکل، تفاوتی ایجاد نمیکند پس بهترین کار بادهنوشی و بیخیالی است.
محمد علی در ۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۵ نوشته:
1-حدیث پنج و چهار ، کنایه به عملکرد عقلگرایانه و حسابگرانه آدمیست؛ یک مشکل و صد هزار مشکل که در مصرع دوم آمده هم نوعی حسابگریست. شاعر پرسش میکند اما با پرسشش بر مخاطب می تازد؛نهیب می زند.در مصرع اول بیت دوم، کلمه ی چنگ ایهام دارد؛ یعنی دو معنی دارد و صنعت ایهام یکی از آرایه های ادبیست؛ طبعا مصرع یاد شده دو معنی پیدا می کند.چنگ، یکی به معنی چنگال دست آدمیست ؛آدمی را به خاک تشبیه کرده؛خاک نماد بی ارزش و بی چیز بودن است می گوید ای ساقی ما همه ی آدمیان خاک هستیم و خاک را چنگ بزن و در مشت خود گیر و بر باد بده این مشت خاک را. 2-آیا تاکنون به بیابان و شن زار رفته اید ؟ تصور کنید در آنجا مشتی خاک برداشته اید و آن را بر باد داده اید . چنگ زدن خاک و بر باد دادن آن نشان از نابودی و پوچیست . این صنعت ادبی تصویر سازی است ( ایماژ ) . کلمه ی باد و تشبیه آدمی به آن ، این تصویر سازی را تکمیل میکند . و اما معنی دوم چنگ که نوعی ابزار موسیقی است ؛ ( او چنگ برگرفت و در پرده ی عشاق این قصیده آغاز کرد . . . رودکی ؛ یا مولوی : ما چو چنگیم و نوا در ما ز توست ، زاری از ما ، نی ، تو زاری می کنی ) . چنگ بساز یعنی ، چنگ را برگیر و بنواز که ما همچون خاک بی ارزشیم و عقل و حساب و کتاب را به کناری بنه ؛ ما همچون باد درگذریم ؛ شراب بیاور برایمان تا مست شویم و از خود بیخود ؛ تا این توهم عقلانیت ( حدیث پنج و چهار ) را فراموش کنیم. 3 - براستی کدامین برداشت از"چنگ ساختن" با مفهوم رباعی یادشده متناسب است ؟ در کنار هم آمدن "خاک"، "چنگ" و" باد "،برداشت نخست را به ذهن رهنمون می کند. واژه ی "باده" در مصرع پایانی، چنگ موسیقی و معنی دیگر را تناسبی است؛ در مجلس باده گساری ،ساقی باده پیش می آورد و دیگران باده پیمایی می کنند، چنگ نواخته می شود و حضار بر باد فنا می روند و حساب و کتاب فراموششان می شود(می،خور که ز دل قلت و کثرت ببرد---و اندیشه ی هفتاد و دو ملت ببرد/پرهیز مکن ز کیمیایی که از او، یک جرعه خوری، هزار علت ببرد ؛ خیام ) . هم از این روست که صنعت پیش گفته را ایهام تناسب نامیده اند.
حسین ش در ۵ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۸ نوشته:
جناب محمد علی ممنون برای تفسیر بسیار خو بتان. تنها نکته ای را که من دوست دارم اضافه کنم در بیت اول است. به نظر من منظور این است. تا کی بنشینیم و در باره پنج حس (بویایی-چشایی- لمسی-شنوایی و بینایی) و چهار عنصر (آب-خاک-آتش و هوا) صحبت کنیم. مشکل چه یکی باشد چه صد هزار.
Vahid Vanbub در ۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۲۵ نوشته:
چرا اینقدر تفسیر میکنید بابا شماها خاکیم همه چنگ یعنی همه در چنگ خاک هستیم و میمیریم بساز ای ساقی یعنی ساقی حال خراب ما رو خوب کن دیگه چرا 500 تا خط توضیح الکی میدید خب همیشه رو بیارید به ساده گرایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
در این ابیات شاعر از ساقی میخواهد که با موسیقی و باده، کاریکند که تمام غصههای روزگار و غم عمر و مشکلات را از یاد او ببرد زیرا مشکل همیشه هست و یکی و یا هزار بودنِ مشکل، تفاوتی ایجاد نمیکند پس بهترین کار بادهنوشی و بیخیالی است.
ای ساقی، تا کی غصه پنج روز عمر و چهار طبع (خاک و آب و باد و آتش) را بخورم؟ مشکل چه فرق میکند که یکی باشد یا هزار تا؟
ما را مُرده و خاک حساب کن، پس چنگ و نوا را بنواز و ما را شاد کن و ما را باد و هیچ حساب کن و باده را بریز!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
در سنگ اگر شوی چو نار ای ساقی
هم آب اجل کند گذار ای ساقی
خاک است جهان صوت برآر ای مطرب
باد است نفس باده بیار ای ساقی
چون گل بشکفت در بهار ای ساقی
تاکی نهدم زمانه خار ای ساقی
در پیش بنه صراحی و بر کف جام
با سبز خطی به سبزهزار ای ساقی
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.