روی نیکو را دانا آن سعادتی بزرگ دانستهاند، و دیدنش را به فال فرخ داشتهاند، و چنین گفتهاند که سعادت دیدار نیکو در احوال مردم همان تاثیر کند که سعادت کواکب سعد بر آسمان، و مثال این چنان نهادهاند چون مثل جامه که عطر اندر صندوق بود که از وی بوی گیرد و بی عطر آن بوی به مردم برساند، و چون مثال عکس آفتاب که بر آب افتد و بی آفتاب بدیگر جای عکس برساند، زیرا که نیکویی صورت مردم بهریست از تاثیر کواکب سعد که به تقدیر ایزد تعالی به مردم پیوندد، و نیکویی به همه زبانها ستوده است و به همه خردها پسندیده، و اندر جهان چیزها، نیکو بسیارست که مردم از دیدارشان شاد گردد، و به طبع اندر تازگی آرد، و لیکن هیچ چیز بجای روی نیکو نیست، زیرا که از روی نیکو شادی آید، چنانکه هیچ شادی بآن نرسد، و گفتهاند روی نیکو دلیل نیکبختی این جهانست، و چون روی نیکو با خوی نیکو یار شود آن نیکبختی بغایت رسیده باشد، و چون به ظاهر و باطن نیکو بود محبوب خدا (و) خلق گردد، و مر دیدار نیکو را چهار خاصیت است، یکی آنک روز خجسته کند بر بیننده، و دیگر آنک عیش خوش گرداند، و سدیگر آنک به جوانمردی و مروت راه دهد، و چهارم آنک به مال و جاه زیادت کند، زیرا که مردم چون به اولِ روز از روی نیکو شادی یافت دلیل بهرهای بود از بهرها، خجستگی، که آن روز جز شادی نبینند، چون با وی نشست عیش بر وی خوش گردد، و بیغم شود، و چون این حال بر وی قرار گرفت، و دیدار نیکو یافت، اگر چه بیمروت و سفله کسی بوَد، مروت و جوانمردی در وی بجنبد، و چون مردمان وی را با روی نیکو دیدند به تعظیم نگرند، او نیز از بهر عیش خویش بمال ورزیدن کوشش بیش کند، و چنین گفتهاند که روی نیکو پیر را جوان کند، و جوان را کودک، و کودک را بهشتی، و رسول علیه السلام گفته است « اطلبوا حاجاتکم من حسان الوجوه » گفت حاجت خویش از نیکو رویان بخواهید، و هرکس از روی شطارت مر روی نیکو را صفت کردهاند و لقبی نهاده، گروهی میدان عشق نهادهاند، و گروهی صحرای شادی، و روشه مهر، و پیرایه آفرینش، و نشانه بهشت گفتهاند، اما خداوندان علم فلاسفه گفتهاند که سبب آفرینش ایزدست، و طلب علم بدو، و از آفریدگار خویش اثرست که راه نماید به خوی ذات او، و طبیعیان گفتند که همه چیزها را زیادت و نقصان و اعتدالست ، و آراستگی هموار به اعتدالست، پس چون بنگرید صورت اعتدال خوب تر بود، که خویشتن را به ترکیب مینماید، و این عالم که بپای بود به اعتدال بر پای بود، و بوی آبادان باشد، و تناسخیان گویند که وی خلعت آفریدگارست، که به مکافات آن پاکی و پرهیزگاری که بنده کرده بود اندر پیش، آن به نور خویش او را کرامت کند، فاما خداوندان معرفت گفتهاند که وی شوق شمعست که شمع را برافروزاند، و گروهی گفتهاند که وی منشور سراست و باران رحمتست که روضه معرفت را تازه میگرداند، و درخت شوق را بشکفاند، و گروهی گفتهاند که وی آیت حقست که حقیقت بر محققان عرضه همیکند، تا به حقیقت وی به حق بازگردند، و در دیدار نیکو سخنهای بسیار گفتهاند، اگر همه یاد کنیم دراز گردد، و حکایتی از عبدالله طاهر یاد کنیم :
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: دیدن چهره زیبا و نیکو را به عنوان نشانهای از خوشبختی بزرگ دانستهاند و حضور آن را خوش یمن میپندارند. گفته شده که خوشبختی ناشی از دیدن چهره زیبا بر زندگی مردم همانند تأثیر ستارههای خوش یمن بر آسمان است. این تأثیر را میتوان به بوی عطر در یک لباس تشبیه کرد که بدون اینکه خود عطر را ببینیم، بوی آن به اطراف منتقل میشود. همچنین، مانند انعکاس نور خورشید بر آب، که بدون وجود خورشید، این تصویر زیبایی را نمیتوان دید. زیبایی و نیکی چهره انسانها به خاطر تأثیرات مثبت و مشعشع از جانب آسمان است که با تدبیر خداوند به زندگی انسانها متصل میشود. چهرههای زیبا در همه زبانها و در نظر همه خردمندان ستوده شدهاند و در این دنیا زیباییهای زیادی وجود دارد که انسانها از دیدن آنها خوشحال میشوند. اما هیچ چیز نمیتواند جایگزین دیدن یک چهره نیکو شود، زیرا دیدن چنین چهرهای رضایت و شادی خاصی را به ارمغان میآورد. چهره نیکو نشان از خوشبختی در این دنیا است و اگر این چهره با نیکوهی و شخصیت خوبی همراه باشد، آن خوشبختی به کمال خود میرسد. درنهایت، دیدار با این چهرهها چهار خاصیت دارد: خوشبوعی روز، خوشی در عیش، هدایت به جوانمردی و افزایش مال و مقام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.