گنجور

 
خیام

گویند روزی نوشین‌روان از بابک عارض پرسید گفت « از سلاحداران کدام نام‌بردار‌ترند ؟» گفت « خداوندان کمان و تیر » نوشین‌روان از وی شگفت ماند. خواست که این معنی بشرح باز گوید گفت « چگونه باید که باشند این مردمان ؟» گفت « چنانک همه تنشان دل باشد، و همه دلشان بازو، و همه بازوشان کمان، و همه کمانشان تیر، و همه تیرشان دل دشمن » گفت « چگونه باید دانست این معنی را ؟» گفت « چنانک دل قوی دارند و سخت چون بازو ، و زه هموار و سخت چون کمان، و تیر راست و موافق چون زه، تا هرگاه که چنین بوَد جای تیر خویش در دل دشمن بینند، این قدر در معنی تیر و کمان گفته آمد. »