گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
عسجدی

دل دوش هزار چاره سازی میکرد

با وعده دوست عشقبازی میکرد

تا بر کف پای تو تواند مالید

دل را همه شب دیده نمازی میکرد

سعدی

شمع ارچه به گریه جانگدازی می‌کرد

گریه زده خندهٔ مجازی می‌کرد

آن شوخ سرش را ببریدند و هنوز

استاده بد و زبان‌درازی می‌کرد

خواجوی کرمانی

جان با لب دوست عشقبازی می کرد

چشمش بکرشمه ترکتازی می کرد

زان مردمک دیده ی من صوفی وار

سجّاده بخون دل نمازی می کرد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجوی کرمانی
سلمان ساوجی

دی سرو به باغ سرفرازی می‌کرد

سوسن به چمن زبان درازی می‌کرد

در غنچه نسیم صبحدم می‌پیچید

با بید و چنار دست بازی می‌کرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه