جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۷ از شهر عدم آمده ام سوی وجود افتاده غریبم به سرکوی وجود گفتی که درین کوی چه خواهی جامی خواهم عدمی که نشنود بوی وجود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از دنیای عدم به دنیای وجود آمده و در این مسیر احساس غربت میکند. او میگوید که در این سرزمین چه چیزی میخواهد و پاسخ میدهد که خواهان عدم است، زیرا نمیخواهد بوی وجود را بشنود. این موارد به تضاد میان وجود و عدم اشاره دارد.
هوش مصنوعی: من از دنیای ناموجودی به دنیای وجود آمدهام و در این جهان ملموس احساس غریبگی میکنم. در مسیر وجود، به نوعی احساس بیکسی دارم.
هوش مصنوعی: گفتی در این مکان چه چیزی میخواهی؟ من میخواهم حالتی از عدم داشته باشم که هیچ نشانهای از وجود را حس نکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.