خوشا بادی که ره سوی تو گیرد
چو بر تو بگذرد بوی تو گیرد
چو با روی تو گل گردد معارض
بنفشه جانب روی توگیرد
فتد صد رخنه ام در قبله جان
به هر چینی که ابروی تو گیرد
دلم سرحلقه عشاق گردد
چو جا در حلقه موی تو گیرد
کمانت را نیارد کس کشیدن
مگر قوت ز بازوی تو گیرد
دلم را باز ده ای سست پیمان
که ترسم پیش تو خوی تو گیرد
امید از خان و مان برداشت جامی
که خانه بر سر کوی تو گیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیان عشق و longing به محبوب است. شاعر از وزش باد و بویی که به سوی محبوب میآید، خوشحال است و به زیباییهای او اشاره میکند. او دلش را حلقه عشاق میداند و در انتظار است که کمان عشق محبوب او را تحت تاثیر قرار دهد. شاعر به محبوبش میگوید که از او دور نشود، زیرا ترس دارد که ذات او نیز دلبستهاش شود. در انتها، امیدی که داشت از خان و مان خود، به خاطر عشقش به محبوب از بین رفته است.
هوش مصنوعی: چه خوشحال است نسیمی که به سوی تو میآید؛ وقتی از کنارت عبور کند، عطر تو را با خود میبرد.
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی تو با گلها رقابت میکند، بنفشه نیز به سمت زیبایی تو متمایل میشود.
هوش مصنوعی: در دل من به خاطر ابروی تو هر روز هزاران زخم و رنج به وجود میآید.
هوش مصنوعی: دلم میخواهد که در میان عاشقان قرار بگیرد، وقتی که محفل تو را در بر میگیرد و در حلقه موی تو جایی پیدا کند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند کمان تو را بکشد، مگر اینکه از قدرت بازوی تو استفاده کند.
هوش مصنوعی: به من بازگردان دل را ای کسی که در قول و قرار خود ناپایدار هستی، چرا که میترسم پیش تو، صفت و خوی تو بر دلم تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: امید از خانه و کاشانه خود بربسته است، چون جامی که در آن جایی برای تو یافته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.