هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رنج و غمهایی که در دل دارد سخن میگوید. او احساس میکند که با گذشت زمان، غمها از دلش رخت بر بستهاند، اما هنوز کلبهاش روشن نشده و همچنان در تیرگی باقی مانده است. شاعر به کسی که درباره حالش میپرسد، میگوید که او دیگر از کاروان آرامش و آسایش بیخبر است، چرا که این کاروان از زندگیاش گذشته و او را رها کرده است. بهطور کلی، شعر بر احساس تنهایی و غم عمیق شاعر تاکید دارد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رنج و غمهایی که در دل دارد سخن میگوید. او احساس میکند که با گذشت زمان، غمها از دلش رخت بر بستهاند، اما هنوز کلبهاش روشن نشده و همچنان در تیرگی باقی مانده است. شاعر به کسی که درباره حالش میپرسد، میگوید که او دیگر از کاروان آرامش و آسایش بیخبر است، چرا که این کاروان از زندگیاش گذشته و او را رها کرده است. بهطور کلی، شعر بر احساس تنهایی و غم عمیق شاعر تاکید دارد.
هوش مصنوعی: غم از دل و سینهام رفته است، حالا نه نور مهتاب در کلبهمان هست و نه چراغی برای روشنی.
هوش مصنوعی: ما چهل درد و رنج را تحمل کردیم، ولی تاریکی دل ما از بین نرفت. چراغی هم نتوانست خانهمان را روشن کند.
هوش مصنوعی: فرشتهای از قافله صبر و تحمل ما نپرس، زیرا این کاروان بدون اطلاع ما گذشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.