غزل شمارهٔ ۹۰۰
پیدای توام ز من چه پرسی
شیدای توام ز من چه پرسی
در دل پیوسته جای داری
مأوای توام ز من چه پرسی
از سر تا پای صنعت تو است
انشای توام ز من چه پرسی
سر همه مو بموی دانی
رسوای توام ز من چه پرسی
گفتی که چه گفتی و چه کردی
مثوای توام ز من چه پرسی
گفتی که بدی تو یا نکوئی
کالای توام ز من چه پرسی
آنرا شنوی که خود دمیدی
من نای توام ز من چه پرسی
جانم صدف و تو گوهر آن
دریای توام ز من چه پرسی
بر تو پنهانم آشکار است
صحرای توام ز من چه پرسی
فردا چه دهم حساب امروز
فردای توام ز من چه پرسی
از من ناید جز آنچه خواهی
بر رای توام ز من چه پرسی
اوصاف تو راست فیض مظهر
سیمای توام ز من چه پرسی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: کتابخانه تصوف | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...