آن روی در نظر چو نداری ببار اشک
چون حق بندگی نگذاری ببار اشک
از بهر کار آمدهٔ یا به ساز کار
ور نه بعذر بیهده کاری ببار اشک
از پای تا بسر همه تقصیر خدمتی
در عذر آن بگریه و زاری ببار اشک
ریزند اشکهای ندامت مقصران
جانا مگر تو چشم نداری ببار اشک
روز شمار تا نشوی از خجالت آب
بشمار جرم خویش و بزاری ببار اشک
آمد خزان عمر و بهارش ز دست رفت
در ماتمش چو ابر بهاری ببار اشک
چون وقت کار رفت فغان نیز میرود
اکنون که هست فرصت زاری ببار اشک
خلق از حجاب گریه شود مر ترا برون
بر روز خویش در شب تاری ببار اشک
بیشمع روی دوست چو شب میکنی بروز
چون شمع سوزناک به زاری ببار اشک
تا هست آب در جگر و چشم تر بسر
بر کردهای خویش بزاری ببار اشک
تخمی چو کشت دهقان آبیش میدهد
تخم عمل تو نیز چو کاری ببار اشک
سوی جحیم تا نروی از ره نعیم
آهی بکش چو فیض و بزاری ببار اشک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس ندامت و پشیمانی از کارهای گذشته است. شاعر به شخصیت خود یا دیگران اشاره میکند که باید برای تقصیرات و اشتباهاتشان اشک بریزند و به طور جدی از عملهای نادرست خود پشیمان شوند. او میگوید که باید به عذر و توبه پرداخته و در روزهایی که فرصتی باقی مانده، به زاری بپردازند. همچنین به گذر زمان و خطر از دست دادن فرصتها اشاره میکند و مردم را به یادآوری عبادت و بندگی خدا دعوت میکند تا از عذاب آخرت در امان بمانند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که اشک ریختن نشانهای از پشیمانی و توبه است و باید با این احساسات، اقدام کرد تا از رنجهای آینده جلوگیری شود.
هوش مصنوعی: اگر آن چهره را در نظر نداری، اشک بریز و گریه کن، چرا که حق بندگی را بر زمین گذاشتهای.
هوش مصنوعی: برای انجام کار آمدهای یا برای پیشرفت در کار، وگرنه بهانهتراشی بیفایده است و جز آن تنها اشک و غم به بار میآورد.
هوش مصنوعی: تمام وجودم از پای تا سر پر از اشتباه و گناه است و به همین خاطر با اندوه و ناراحتی اشک میریزم و از خودم عذرخواهی میکنم.
هوش مصنوعی: ای جانا، مقصرانند و اشکهای ندامت را میریزند. آیا تو چشمی نداری که بخواهد بر این مصیبتها اشک بریزد؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که از شرم خود خجالت میکشی، روزها را بشمار و در مورد گناهانت فکر کن، و پس از آن اجازه بده اشکهایت بریزند.
هوش مصنوعی: فصل پاییز عمر فرارسیده و جوانی و شادابی از دست رفته است. در اندوه این وضعیت، مانند ابر بهاری که باران میبارد، اشک میریزم.
هوش مصنوعی: زمانی که وقت عمل به پایان میرسد، درد و اندوه نیز از بین میرود. پس اکنون که فرصتی برای ابراز احساسات وجود دارد، اشکهای خود را بریز.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر گریه کردن تو از حجاب و پوشش خود خارج میشوند. بر روز خود، در شب تار، اشک بریز.
هوش مصنوعی: وقتی که در کنار دوستت، بینور و تاریک هستی، مثل شبی بیخبر از روشنایی، در روز باید مانند شمعی سوزان، اشک بریزی و به حال خود بگویی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در وجود من زندگی و احساسات جاری است، بر دردها و غمهای خود اشک بریز.
هوش مصنوعی: هر بذر که کشاورز میکارد، آب و رسیدگی نیاز دارد تا رشد کند و به بار بنشیند. همچنین، عمل و کار تو نیز به توجه و تلاش نیاز دارد تا نتیجهای به همراه داشته باشد. اگر در کارتان اشک و زحمت بکشید، نتیجهاش ثمر خواهد داد.
هوش مصنوعی: اگر به جهنم نروی و از نعمتها بهرهمند نشوی، باید همانند فیض و با اشکهای خود، عواطف و احساساتت را به نمایش بگذاری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.