در دلم مهر ماهروئی بس
در سر از عشقهای و هوئی بس
آب چشم و هوای دل داری
آتش عشق و خاک کوئی بس
چون مرا نیست تاب بزم وصال
سر کوئی و جستجوئی بس
بخیال از وصال خرسندم
ز آب دنیا مرا سبوئی بس
زان دهان قانعم به دشنامی
یادم آرد بگفتگوئی بس
دست در گردنش نیارم کرد
زان رخ و زلف رنگ و بوئی بس
هر دو عالم فدای یک مویش
فیض را مویه و موئی بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلبستگیاش به محبوبی خاص سخن میگوید. او احساساتی عمیق نسبت به محبوبش دارد و زیباییها و خصلتهای او را ستایش میکند. همچنین، شاعر به عشقهای پر شور و محبتهای عمیق اشاره میکند و میگوید که حتی اگر نتواند به وصال محبوبش برسد، باز هم از عشق او خرسند است. در عین حال، از دوری و حسرت نیز سخن میگوید و ابراز میکند که عشق به محبوبش برایش بسیار ارزشمندتر از هر چیزیست. در نهایت، شاعر تأکید میکند که همه جهان را فدای یک مو و زیبایی محبوبش میکند.
هوش مصنوعی: در دلم عشق و محبت یک زیباروی جای دارد و در سرم، افکار و احساسات زیادی درباره عشق و عاشقی میچرخد.
هوش مصنوعی: تو احساساتی عمیق و دلانگیز داری که نشاندهندهی عشق و شور و شوقت است و در کنار آن، همراهی با سرزمین عشق و زیبایی نیز داری.
هوش مصنوعی: زیرا که من نمیتوانم تحمل کنم تا به مهمانی وصال بروم، پس به دنبال سر کوی تو میگردم.
هوش مصنوعی: من از امید وصال خوشحال هستم و به زیباییها و لذتهای زندگی نگاه میکنم، برایم یک ظرف کافی است تا از آب زندگی بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: من از آن دهان راضیام که حتی با دشنام هم یادم میآورد، زیرا همین گفتگو برایم کافی است.
هوش مصنوعی: اگر دستم را بر گردنش نگذارم، به خاطر زیبایی و عطر چهره و موی اوست.
هوش مصنوعی: تمام دنیاها را فدای یک تار موی او میکنم. بس است که فیض را به خاطر او زاری کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.