ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱ افسوس که موسم جوانی بگذشت و ایام نشاط و شادمانی بگذشت زین پس همه عالم ار مسلم شودم خاکش بر سر چو زندگانی بگذشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر حسرت از گذر عمر و دوران جوانی بیان شده است. شاعر از اینکه جوانی و شادابی به پایان رسیده، ناراحت است و میگوید حتی اگر در آینده به تمام خوبیها دست یابد، از آنجا که زندگی سپری شده، ارزش چندانی ندارد.
هوش مصنوعی: متأسفانه دوران جوانی و خوشیها به پایان رسید و روزهای شادابی و سرگرمی از دست رفت.
هوش مصنوعی: از این پس اگر تمام جهان هم مسلمان شود، من خاک او را بر سر میریزم، چون زندگی به پایان برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
افسوس که ایام جوانی بگذشت
دوران نشاط و کامرانی بگذشت
تشنه بکنار جوی چندان خفتم
کز جوی من آب زندگانی بگذشت
در غصه مرا جمله جوانی بگذشت
ایام به غم چنان که دانی بگذشت
در مرگ خواص، زندگانی بگذشت
عمرم همه در مرثیه خوانی بگذشت
دردا که به هرزه زندگانی بگذشت
وندر شب غم روز جوانی بگذشت
افسوس که عمرم که ازو هر نفسی
صد جان ارزد به رایگانی بگذشت
افسوس! که ایام جوانی بگذشت
سرمایهٔ عیش جاودانی بگذشت
تشنه به کنار جوی چندان خفتم
کز جوی من آب زندگانی بگذشت
ما را به امید زندگانی بگذشت
دور از رویت دور جوانی بگذشت
با این همه تازه رو و خوش میباشم
کاخر عمرم به مهربانی بگذشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.