از سخنان افلاطون: آن کس که هنگام خشنودی از تو، ترا به آن زیبائی که در تو نیست مدح گوید، هنگام خشم برتو، ترا به قبیحی که در تو نیست، نکوهش خواهد کرد.
بطلمیوس گفت: خردمند از این که اندیشه اش در غیر اطاعت خداوند طول کشد بایستی شرمسار بود. نیز هم او گفته است: خداوند، هنگام وسعت زندگی بر بنده نعمت بخشش دارد، و هنگام سختی نعمت آزمودن و ثواب.
در کتاب کافی بروش حسن از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: محبوب ترین کارهای بنده نزد خداوند، کاری است که بنده با همه خردی در آن مداومت کند.
در باب روضه ی کتاب کافی بشیوه ی صحیح از محمد بن مسلم نقل است که گفت: ابو جعفر (ع) مرا گفت: همه چیز آب بودی و عرش پروردگار نیز بر آن بودی.
پس فرمود عزوجل آب را که آتش گردد و شعله کشد و سپس آتش را فرمود که فرود گیرد. از فرود آتش دود و بخار برخاست و از آن دود و بخار آسمان را خلق فرمود و از خاکسترش زمین را.
یکی از بزرگان بصره خانه ای ساخت که در همسایگی اش پیرزنی را سرپناهی بود که بیست دینار بیش نمی ارزید. بزرگمرد، برای چهار گوشه ساختن خانه خویش نیازمند سرپناه آن پیرزن بود و دویست دینارش بداد، پیرزن ملک نفروخت.
ویرا گفتند: قاضی با توجه بدان که دویست دینار را تباه کرده ای، به سبب سفاهت حکم به حجر تو خواهد داد.
پاسخ گفت: چگونه قاضی حکم حجر آن کس که مالی بیست دیناری را بدویست دینار میخرد، نمی دهد؟ قاضی و اطرافیانش در جواب فروماندند. و وی همچنان در آن خانه بود تا بمرد.
در بغداد، متعبدی ورویم نام بود، وقتی منصب قضاوت بوی پیشنهاد کردند، پذیرفت. جنید روزی ویرا دید و گفت: کسی که خواهد رازش را به کسی سپارد که افشایش نکند، راز را به رویم سپارد. چه وی محبت دنیا را چهل سال در خود داشت و افشا نکرد تا آن گاه که برآن دست یافت.
بروش حسن از ابوعبدالله (ع) روایت شده که فرمود: قرآن به حزن فرود آمد، پس بحزن خوانیدش.
نیز از ابوعبدالله(ع) روایت شده است که فرمود، رسول خدا (ص) فرمود: قرآن را به الحان عرب خوانید و از خواندن آن با الحان مردم فاسق و معصیت کار پرهیزید.
پس از من، کسانی خواهند آمد که قرآن را به آهنگ غناء یا نوحه یا آهنگ ترسایان خواهند خواند که از گردنشان نگذرد و بر دلشان ننشیند. دل آنان باژگونه است و دل آن کسان نیز که ایشان را پسندند.
از کتاب من لایحضره الفقیه: امام صادق (ع) فرمود، مومن را همین یاری از سوی خداوند بس که دشمن خویش را در کار معصیت خداوند بیند.
در کافی از ابوعبدالله(ع) روایت شده است که وی شکر بصدقه میداد. ویرا گفتند: چرا شکر را به صدقه همی دهی؟ فرمود: زیرا آن را بیش از چیزهای دیگر دوست دارم و از این رو دلم همی خواهد که دوست داشتنی ترین چیز را صدقه دهم.
در اواخر کتاب من لایحضره الفقیه آمده است که حسن بن محبوب بن هیثم بن واقد گفت: از امام صادق جعفر بن محمد(ع) شنیدم که می فرمود: کسی را که خداوند از خواری معصیت به عزت پرهیزگاری رساند، بدون بذل مال بی نیازش داده است و بدون داشتن طایفه عزتش داده و بدون مونس انسش داده است.
و کسی که از خدا ترسد، خداوند همه چیز را از او ترساند. و آن کس که از خداوند نترسد، پروردگار وی را از همه چیز بترساند.
آن کس که برکمترین روزی از سوی خداوند خشنود شود، پروردگار به کمترین عمل نیک از وی خشنود گردد. آن که در طلب معاش حلال شرمساری نبرد.
سبکبار شود و عیالش نعمت یابند، و آن که در دنیا پرهیز پیشه کند، خداوند در دلش حکمت بودیعه نهد و زبانش بدان باز کند و چشم وی بر عیوب دنیا و دردها و درمان هایش بگشاید و وی را بسلامت از دنیا به بهشت برد.
در باب روضه از کتاب کافی بروش حسن از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: هر گاه آدمی ناخشنودی را بخواب بیند، بایستی از آن دست که خفته، بدست دیگر خوابد و گوید «انما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا و لیس بضارهم شیئا الا باذن الله »
و سپس گوید: «عذت بما عاذت به ملائکه الله المقربون، و انبیأوه المرسلون، و عباده الصالحون، من شر ما رایت و من شرالشیطان الرجیم ».
ابراهیم بن ادهم از راهی می گذشت، مردی را شنید که چنین می خواند: هرگناه که از تو سر زند، بخشوده افتد جز آن که از من روی گردانی و ابراهیم مدهوش بیفتاد.
شما را نیامیخته میخواستیم، اکنون که آمیخته اید دورمانید و بهلاک اندر افتید، دیگرتان بهائی نزد من نیست (و شبلی مدهوش بیفتاد.)
نام آوری گفت: وای بر آن کس که دنیایش را به بهای ویرانی آخرت بسازد. چه آنچه را که ساخته است بگذارد و بگذرد و بدانچه ویرانش ساخته است رو کند.
صمت عادت کن که از یک گفتنک
میشود زنار، این تحت الحنک
گوش بگشا، لب فرو بند از مقال
هفته هفته، ماه ماه و سال سال
خامشی را آنقدر کن ورد زبان
که فراموشت شود لفظ زبان
رنج راحت دان چو شد مطلب بزرگ
گرد گله توتیای چشم گرگ
از سخنان بطلمیوس: امنیت، ترس از تنهائی بزداید. همچنان که بیم، رامش از جمعیت براند.
وزیر ابوالحسن علی به عیس، دوست میداشت که فضل خود همه جا به رخ این و آن کشد. روزی بروزگار وزارتش قاضی ابوعمرو، در جامه ای گرانبها و فاخر بنزدش شد.
وزیر خواست وی را شرمسار سازد و از این رو گفت: ای ابوعمرو، این جامه به چه بها خریده ای؟ ابو عمرو گفتش: به یکصد دینار. وزیر گفت اما من پارچه ی جامه ای که در بردارم بیست دینار ستانده ام.
ابو عمرو گفت: خداوند وزیر را عزت دهاد، او خود موجب آرایش جامه است و به زیاده روی در آن نیازمند نیست.اما، ما که خود را به جامه می آرائیم، به زیاده روی در آن نیازمندیم، بویژه که ما با عوام هم نشینی کنیم و کسی که محتاج هیبت است جامه اش از اینگونه است.
اما وزیر را - که خدایش تأیید کناد - خواص بیش از عوام به خدمت رسند و ایشان نیک دانند که رها نمودن تجمل از سوی وزیر، ناشی از توانائی اوست.
خلیفه ای، بیگناهی را بزندان افکند و مدتها نگاه داشت. هنگامی که آن بیگناه مرگ خویش نزدیک دید، نامه ای بنوشت و زندانبان را داد و گفت، آنگاه که مردم، این نامه به خلیفه رسان. هنگامی که وی بمرد، زندانبان، نامه به خلیفه رساند.
خلیفه دید در آن نوشته است: ای غافل، خصم: به رفتن بدادگاه بر تو پیشی گرفت. و تو نیز پس از او خواهی شد. منادی جبرئیل است و قاضی را نیازی به دلیل و برهان نیست.
اوست دیوانه که دیوانه نشد
این عسس را دید و در خانه نشد
عقل من گنج است و من ویرانه ام
گنج اگر ظاهر کنم، دیوانه ام
کان قند و نیستان شکرم
بر زمین میرویم و خود می خورم
علم گفتاری که آن بیجان بود
عاشق روی خریداران بود
علم گفتاری و تقلیدی است آن
کز برای مشتری دارد فغان
مشتری من خدای است و مرا
میکشد بالا که الله اشتری
رو خریداران مفلس را بهل
چه خریداری کند یک مشت گل
یارب این بخشش نه حد کار ماست
لطف تو باید که گردد کار راست
باز خر ما را از این نفس پلید
کاردش تا استخوان ما رسید
گفتم از گوی فلک صورت حالی پرسم
گفت آن میکشم اندر خم چوگان که مپرس
لذت دیوانگی در سنگ طفلان خوردن است
حیف از آن اوقات مجنون را که در هامون گذشت
هم جان به هزار دل گرفتار تو است
هم دل به هزار جان خریدار تو است
اندر طلبت نه خواب یابد نه قرار
هر کس که در آرزوی دیدار تو است
در اوایل ثلث آخر نفحات آمده است که شیخ رضی الدین به هند سفر کرد و زمانی در صحبت ابورضارتن و ابورضا وی را شانه ای بخشید که می پنداشت از آن پیامبر(ص) است.
نیز در نفحات آمده است که: این شانه از دست وی بدست علائالدوله سمنانی رسید. و وی آن را در خرقه ای پیچیده آن را در کاغذی نهاده و بر آن نگاشته بود: این شانه از شانه های رسول خدا (ص) است و آن خرقه از ابورضارتن بدست این ضعیف رسیده است.
نیز گفته اند که علائالدوله بخط خود بر آن کاغذ نوشته بود که آن شانه امانت رسول خدا است و بایستی بدست شیخ رضی الدین لالاء برسد.
از سخنان عارف ربانی خواجه عبدالله انصاری: فریاد از معرفت رسمی، حکمت تجربی، و محبت عاریتی و عبادت عادتی.
صدف وار باید زبان در کشیدن
که وقتی که حاجت بود در چکانی
زنان دام های شیطان اند، زنای چشم، نگریستن است. صدقه به خویشاوندان هم بخشش است و هم صله. ایمان دو نیمه است، نیمی شکر و نیمی بردباری.
اصمعی میرفت در راهی سوار
دید کناسی شده مشغول کار
نفس را می گفت ای نفس نفیس
کردمت آزاد از کاری خسیس
هم ترا دائم گرامی داشتم
هم برای نیک نامی داشتم
اصمعی گفتش که باری این مگو
این سخن با وی تو ای مسکین مگو
چون تو هستی در نجاست کارگر
هین چه باشد در جهان زین خوارتر
گفت: آن کوخلق را خدمت کند
کار من صد ره از او بهتر بود
پادشاهی بر یکی از نزدیکان خویش خشم گرفت. وزیرش نام وی از دفتر عطایا بینداخت. پادشاه گفت: وی را همان گونه بگذار. تا خشم من همتم را فرود نیاورد.
صوفئی را پرسیدند: چرا خداوند سبحانه را خیرالرازقین نامیده اند؟ گفت: از آن که اگر کسی کافر شود، روزیش نبود.
کسی بدوستی نامه ای بنوشت و از او مالی خواست. وی پاسخش نوشت: من بواسطه ی تنگدستی قادر بدادن دانگی نیز نیستم.
وی در پشت همان نامه نوشت: اگر راست گفته ای، امید که خدا - با دادن مال بتو - دروغگویت سازد و اگر دروغ گفته ای، خدا - با ستاندن مالت - راستگویت بدارد.
گر ترا از غیب چشمی باز شد
با تو ذرات جهان همراز شد
نطق خاک و نطق آب و نطق گل
هست محسوس هواس اهل دل
هر جمادی با تو میگوید سخن
کو ترا آن گوش و چشم ای بوالحسن
گر نبودی واقف از حق جان باد
فرق کی کردی میان قوم عاد
جمله ی ذرات عالم در نهان
با تو میگویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیر و باهشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
از جمادی سوی جان جان شوید
غلغل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت
وسوسه ی تأویلها بزدایدت
چون ندارد جان تو قندیلها
بهر بینش کرده ای تأویلها
برو دامن از گرد عصیان بشوی
که ناگه ز بالا ببندند جوی
گر آئینه از آه گردد سیاه
شود روشن آئینه ی دل ز آه
هنوز از سر صلح داری، چه بیم؟
در عذر خواهان نبندد کریم
آه که فرصت همه بر باد رفت
عمر نه بر قاعده ی داد رفت
باغ جهان بوی وفائی نداشت
سبزه ی او مهر گیائی نداشت
چرخ ستمگر زستم بس نکرد
عمر چنان رفت که رو پس نکرد
از یار دلا بسی ستم خواهی دید
خواری بسیار و لطف کم خواهی دید
هر کس که رخش بدید جز خون نگریست
چشمی داری «ولی » تو هم خواهی دید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: سخنان افلاطون اشاره میکند که افراد در زمانهای مختلف، ما را به صفات نیک و زشت میستایند یا نکوهش میکنند، و در نتیجه، رفتار آنها ناشی از احساسات متغیرشان است. بطلمیوس نیز بر این نکته تأکید دارد که انسان باید از گناه شرمسار شود و در مشکلات زندگی آزمایش شده و پس از آن پاداشی خواهد یافت.
در روایتی از امام باقر (ع)، محبوبترین اعمال نزد خداوند، کارهایی است که انجام آن بهطور مداوم باشد. همچنین در مورد آفرینش، امام باقر (ع) توضیح میدهد که دنیا و عرش از آب خلق شده است.
داستانی از بزرگمرد بصره میگوید که چطور به پیرزنی کمک کرد و بر این اساس از او تقدیر شد. همچنین، ابوعبدالله (ع) بر اهمیت خواندن قرآن با لحن مناسب و دوری از آهنگهای ناپسند تأکید میکند.
امام صادق (ع) درباره شکرگزاری با صدقه دادن و همچنین راهی برای رو به رو شدن با خوابهای ناخوشایند میآموزد. از ابراهیم بن ادهم نقل شده که انسان باید از گناه خود شرمنده باشد.
این متون نیز بر اهمیت نماز، صدقه، و ترس از خداوند تأکید دارند. همه این نکات به ما یادآوری میکند که زندگی باید با ترس از خداوند و آگاهی از اعمال ما سپری شود تا در نهایت به خیر و نیکی برسیم.
هوش مصنوعی: کسی که در زمان خوشحالی از تو ستایش میکند و تو را زیباتر از آنچه که هستی توصیف میکند، در زمان ناراحتی و خشم، به سادگی میتواند تو را به بدیها و ناپسندیهایی که در تو وجود ندارد، سرزنش کند.
هوش مصنوعی: بطلمیوس بیان کرده است که انسانهای خردمند باید از اینکه فکر و خیالشان در مواردی جز اطاعت از خداوند طول بکشد، خجالت بکشند. او همچنین اشاره کرده که در زمان رفاه و خوشی، خداوند به بندگانش نعمت میدهد و در زمان سختی، او آنها را امتحان کرده و پاداش میدهد.
هوش مصنوعی: در کتاب کافی از امام باقر (ع) نقل شده است که ایشان فرمودند: بهترین و محبوبترین اعمال بندگان در پیشگاه خداوند، کارهایی هستند که حتی با کمی عقل و درک، بنده به طور مداوم و پیوسته آنها را انجام دهد.
هوش مصنوعی: در مورد توضیحاتی درباره کتاب کافی، محمد بن مسلم نقل میکند که ابو جعفر (ع) به او گفت: همه چیز از آب شکل گرفته و عرش پروردگار نیز بر روی آب قرار دارد.
هوش مصنوعی: پس خداوند به آب فرمان داد که به آتش تبدیل شود و شعله ور گردد. سپس به آتش دستور داد که پایین بیاید. از پایین آمدن آتش دود و بخار ایجاد شد و از این دود و بخار آسمان به وجود آمد و از خاکستر آن زمین خلق گردید.
هوش مصنوعی: یکی از شخصیتهای بزرگ بصره، خانهای بنا کرد که در کنار آن، خانهای متعلق به یک پیرزن وجود داشت که ارزشش فقط بیست دینار بود. این بزرگمرد برای ساخت چهار گوشه خانهاش به این سرپناه نیاز داشت و دویست دینار به این پیرزن داد، اما او ملکش را نفروخت.
هوش مصنوعی: به او گفتند: قاضی با توجه به این که تو دویست دینار را به خاطر نادانی و بیتوجهی از بین بردهای، به خاطر این بیخودکاری، حکم خواهد داد که تو را از تصرف در اموالت محروم کند.
هوش مصنوعی: پاسخ داد: چگونه قاضی حکم به غیرقانونی بودن این شخص میدهد در حالی که او مالی به ارزش بیست دینار را به مبلغ دوازده دینار خریداری میکند؟ قاضی و دیگران در برابر این سوال گیج شدند و او تا زمان مرگش در آن خانه باقی ماند.
هوش مصنوعی: در بغداد شخصی به نام متعبدی ورویم وجود داشت که وقتی به او پیشنهاد شد قاضی شود، این مسئولیت را قبول کرد. روزی جنید او را دید و گفت: کسی که میخواهد رازش را به کسی بگوید که آن را فاش نکند، حتماً راز خود را به من خواهد گفت. زیرا او چهل سال محبت دنیا را در دل خود نگه داشت و هرگز آن را افشا نکرد تا زمانی که به آن دست یافت.
هوش مصنوعی: بروش حسن از ابوعبدالله (ع) نقل شده که فرمود: قرآن به حالت اندوه نازل شده است، بنابراین آن را با حالت اندوهی قرائت کنید.
هوش مصنوعی: ابو عبدالله (ع) نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: قرآن را با لحن عربی بخوانید و از خواندن آن با لحن افرادی که فاسد و گناهکار هستند، خودداری کنید.
هوش مصنوعی: پس از من، افرادی خواهند آمد که قرآن را به شیوهای شبیه به آواز یا نواهایی که مختص سوگواری یا موسیقی کلیساست خواهند خواند، اما این کلمات در وجودشان تأثیر نخواهد گذاشت و آن را درک نمیکنند. دلهای آنها و همچنین دلهای کسانی که به آنها علاقهمندند، دچار انحراف و ناهنجاری است.
هوش مصنوعی: امام صادق (ع) فرمود: برای مومن کافی است که خداوند او را یاری کند تا دشمنش را در حال ارتکاب گناه ببیند.
هوش مصنوعی: از ابوعبدالله(ع) نقل شده که او شکر را به عنوان صدقه میداد. وقتی از او پرسیدند چرا شکر را صدقه میدهد، او پاسخ داد: چون من شکر را بیش از سایر چیزها دوست دارم و به همین دلیل دوست دارم بهترین و محبوبترین چیزهایم را برای صدقه بدهند.
هوش مصنوعی: در پایان کتاب من لایحضره الفقیه ذکر شده است که حسن بن محبوب نقل کرده است: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: اگر کسی را خداوند از ذلت گناه به عظمت پرهیزگاری برساند، او را از نظر مالی بینیاز کرده و بدون داشتن خانواده به او عزت بخشیده و بدون همراه و دوست، به او انس و آرامش میدهد.
هوش مصنوعی: کسی که از خداوند میترسد، خداوند او را از هر چیزی در امان میدارد. اما کسی که از خدا نترسد، خداوند او را در برابر همه چیز آسیبپذیر میکند.
هوش مصنوعی: کسی که با کمترین روزی که خداوند به او میدهد، راضی و خشنود باشد، خداوند نیز نسبت به کمترین کار خوب او خوشنود خواهد شد. فردی که برای به دست آوردن روزی حلال تلاش میکند، هیچگاه احساس شرمساری نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: انسانی که در زندگی سبکبار و بیغمی باشد و خانوادهاش از نعمتها بهرهمند شوند، در حالی که در دنیا از گناه دوری کند، خداوند در دل او حکمت قرار میدهد و زبانش را به بیان آن حکمت میگشاید. همچنین چشمان او را نسبت به عیوب دنیا و دردها و راههای درمان آنها باز میکند و در پایان، او را با سلامت از دنیا به بهشت میبرد.
هوش مصنوعی: در مورد خوابهای ناخوشایند، در کتاب کافی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: اگر کسی خواب بدی ببیند، باید به سمت دیگری بخوابد و بگوید: «این گفتوگوها از شیطان است تا مؤمنان را غمگین کند و هیچ آسیبی به آنها نمیزند مگر با اجازه خدا».
هوش مصنوعی: و سپس میگوید: «به آنچه که فرشتگان مقرب خدا، پیامبران فرستاده شده و بندگان صالح خدا به آن پناه بردهاند، از بدیهایی که دیدهام و از شر شیطان رانده شده، پناه میبرم».
هوش مصنوعی: ابراهیم بن ادهم در حین عبور از یک مسیر، صدای مردی را شنید که شعر میخواند: هر گناهی که از تو سر بزند، بخشیده میشود، به جز این که از من دوری کنی. این سخنان آن قدر بر ابراهیم تأثیر گذاشت که مدهوش شد و به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: ما میخواستیم شما را جدا از دیگران نگه داریم، اما حالا که با دیگران آمیختهاید، از ما دور شدهاید و به خطر افتادهاید. دیگر برای من ارزشی ندارید. (و شبلی به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و بیهوش افتاد.)
هوش مصنوعی: نام آوری بیان میکند که هر کسی که به خاطر دنیای خود، آخرتش را به خطر بیندازد، متحمل عواقب بدی خواهد شد. او اشاره میکند که آنچه را در دنیا بنا کرده، در نهایت فراموش میشود و باید به آنچه که در آخرت از دست داده است، توجه کند.
هوش مصنوعی: سکوت را به عادت تبدیل کن، چون چنانچه زیاد صحبت کنی، ممکن است به مشکلات و دردسرهایی دچار شوی.
هوش مصنوعی: گوشات را باز کن و از صحبت کردن خودداری کن؛ هر هفته، هر ماه و هر سال چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد.
هوش مصنوعی: خاموشی را آنقدر تکرار کن که فراموش کنی حتی کلمهی «زبان» را.
هوش مصنوعی: اگر به مشکلی بزرگتر از رنجی که تحمل کردهای پی ببری، راحتتر میتوانی با آن کنار بیایی، چون آن مشکل را کماهمیتتر از چیزی که هست، میبینی. مانند اینکه گله میکنی، اما در واقع موضوع امیدوار کنندهای است.
هوش مصنوعی: بطلمیوس میگوید که احساس امنیت میتواند ترس از تنهایی را از بین ببرد. به همین ترتیب، ترس میتواند خوشی و آرامش ناشی از بودن در جمع را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: وزیر ابوالحسن علی به عیس علاقهای داشت که ویژگیهای خوب خود را به همه نشان دهد. یک روز در دوران وزارتش، قاضی ابوعمرو با لباسی گرانبها و شیک به نزد او آمد.
هوش مصنوعی: وزیر قصد داشت او را خجالتزده کند و به همین دلیل پرسید: ای ابوعمرو، این لباس را به چه مقدار خریدی؟ ابو عمرو پاسخ داد: به صد دینار. وزیر در جواب گفت: اما من هزینه پارچه لباسی که بر تن دارم، بیست دینار پرداخت کردهام.
هوش مصنوعی: ابو عمرو گفت: خداوند به وزیر عزت و احترام میبخشد، او به خودی خود باعث زیبایی لباس است و نیازی به زیادهروی در آن ندارد. اما ما که خود را با لباس زینت میدهیم، به زیادهروی در آن احتیاج داریم، بهویژه وقتی که با مردم عادی معاشرت میکنیم. کسی که به زیبایی و هیبت نیاز دارد، لباسش باید از این نوع باشد.
هوش مصنوعی: اما وزیر، که خداوند او را یاری کند، بیشتر از مردم عادی به مسائل خاص توجه دارد و آنها نیز به خوبی میدانند که ترک تجملات از جانب وزیر، ناشی از قدرت و درایت اوست.
هوش مصنوعی: خلیفهای فردی بیگناه را به زندان انداخت و مدت طولانی وی را در حبس نگه داشت. زمانی که آن فرد احساس کرد که به مرگ نزدیک میشود، نامهای نوشت و به زندانبان داد و از او خواست که این نامه را به خلیفه برساند. پس از اینکه آن فرد در زندان فوت کرد، زندانبان نامه را به خلیفه تسلیم کرد.
هوش مصنوعی: خلیفه متوجه شد که در آن نوشته آمده است: ای غافل، دشمن تو به سوی دادگاه پیشی گرفته و تو نیز بعد از او خواهی رفت. این پیام از طرف جبرئیل است و قاضی نیازی به دلیل و مدرک ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که وقتی این مأمور را دید، دیوانه نشد و در خانه باقی ماند، واقعاً باید دیوانه باشد.
هوش مصنوعی: من دارای دانشی ارزشمند و گرانبها هستم، اما اوضاع من به هم ریخته و نابسامان است. اگر این دانش را بروز دهم و نشان دهم، دیوانه به نظر میرسم.
هوش مصنوعی: من از خوشحالی و لذت به زمین میروم و شیرینی احساساتم را خودم درک میکنم، مثل قند و نی که در باغ هستند.
هوش مصنوعی: علم مانند موجودی بیجان است که به تصویر و جذابیت کسانی که آن را میخرند علاقهمند است.
هوش مصنوعی: علمی که تنها در گفتار و تقلید خلاصه شود، برای کسی که به دنبال حقیقت است، فایدهای ندارد و فقط شکایت و افسوس به همراه میآورد.
هوش مصنوعی: خداوند مشتری من است و من را به سوی بالا میبرد، زیرا او مثل یک شتر بزرگ است.
هوش مصنوعی: به کسانی که در تنگنا هستند و قدرت خرید ندارند، نباید امیدوار بود که بتوانند چیزهای باارزشی را به دست آورند، زیرا وقتی کسی در وضعیتی نامساعد است، حتی اگر چیز زیبایی مثل گل هم وجود داشته باشد، نمیتواند آن را خریداری کند.
هوش مصنوعی: پروردگارا، این همراهی و بخشش ما از قدرت و لیاقت ما فراتر است. تنها لطف توست که میتواند مشکلات و کارهای نادرست ما را درست کند.
هوش مصنوعی: به این فکر کن که وجود ما تحت تاثیر این نفس آلوده قرار گرفته و به حدی آسیب دیده که به عمق وجود ما رسیده است. باید از این وضعیت رهایی پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: گفتم از ستارهها حال و روزم را بپرسم، گفت: من در میانه بازی چوگان مشغول هستم و حال و احوال شما را نمیدانم.
هوش مصنوعی: لذت جنون و دیوانگی در بازی کردن و غرق شدن در دنیای بیخیالی کودکانه است. افسوس بر روزهایی که مجنون در دشت و بیابان سپری کرد و از این لحظههای شاداب و خرم بیبهره ماند.
هوش مصنوعی: جان من با هزار دل وابسته و اسیر توست و دل من نیز هزار جان دارد که برای تو آماده خریدن است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در آرزوی دیدار تو باشد، نه خواب راحتی پیدا میکند و نه آرامش خواهد داشت.
هوش مصنوعی: در اوایل ثلث پایانی کتاب نفحات، ذکر شده که شیخ رضی الدین به هند سفر کرد و در یک گفتوگو با ابورضارتن و ابورضا، به وی شانهای هدیه کرد که گمان میکرد از پیامبر (ص) است.
هوش مصنوعی: در نفحات آمده است که شانهای از دست شخصی به علائالدوله سمنانی منتقل شده است. او این شانه را در یک لباس پیچیده و در کاغذی گذاشته بود که بر روی آن نوشته شده بود: این شانه متعلق به رسول خدا (ص) است و آن لباس نیز از ابورضارتن به این فرد رسیده است.
هوش مصنوعی: همچنین گفته شده است که علائالدوله با دستخط خود بر آن کاغذ نوشت که آن شانه، امانت رسول خداست و میبایست به دست شیخ رضیالدین لالاء برسد.
هوش مصنوعی: خواجه عبدالله انصاری در سخنانش به این موضوع اشاره میکند که شناخت سطحی، دانشی که از تجربه واقعی ناشی نشده، محبتهای ظاهری و عبادتهایی که فقط به صورت عادت انجام میشود، از نظر او ارزش واقعی ندارند.
هوش مصنوعی: زبان باید مانند صدف بسته باشد تا زمانی که نیاز به صحبت کردن پیش بیاید، در آن صورت باید به موقع و مناسب سخن بگویی.
هوش مصنوعی: زنان به عنوان موانع روحانی تلقی میشوند و نگاه کردن به آنها، نوعی گناه محسوب میشود. کمک به نزدیکان هم به معنای بخشش است و هم موجب تحکیم روابط خانوادگی میشود. ایمان شامل دو بخش است: یکی سپاسگزاری و دیگری صبر.
هوش مصنوعی: اصمعی در حال رفتن در یک مسیر بود که در حین عبور، فردی را دید که مشغول انجام کارهایی است.
هوش مصنوعی: نفس را خطاب کرد و گفت ای نفس گرامی، تو را آزاد کردم تا از کارهای پست و بیارزش دور باشی.
هوش مصنوعی: من همیشه تو را مورد احترام قرار دادم و همچنین به خاطر خوشنامیام تلاش کردم.
هوش مصنوعی: اصمعی به او گفت که این حرف را به او نزن، تو که بیچاره هستی، چرا اینگونه سخن میگویی؟
هوش مصنوعی: زمانی که تو در کثافت و ناپاکی مشغول به کار هستی، دیگر در این دنیا چه کسی از تو حقیرتر خواهد بود؟
هوش مصنوعی: او گفت: کسی که به مردم خدمت کند، کار من صد بار از او بهتر است.
هوش مصنوعی: پادشاه به یکی از نزدیکان خود خشمگین شد و وزیرش نام او را از لیست هدایای دولتی حذف کرد. اما پادشاه دستور داد که او را هم به همان صورت نگه دارند تا خشم او بر ارادهاش تاثیر نگذارد.
هوش مصنوعی: از یک صوفی پرسیدند: چرا خداوند را به عنوان بهترین روزیدهنده شناختهاند؟ او پاسخ داد: زیرا اگر کسی به کفر روی آورد، دیگر روزی او قطع میشود.
هوش مصنوعی: کسی به دوستی نامهای نوشت و از او خواست که کمکی مالی کند. او در پاسخ نوشت: به خاطر تنگدستی، حتی برای دادن یک قسمت کوچک هم توانایی ندارم.
هوش مصنوعی: او در پشت همان نامه نوشت: اگر راست میگویی، امیدوارم خدا با دادن مال به تو، دروغهایت را درست کند و اگر دروغ میگویی، خدا با گرفتن مال از تو، تو را به راستگویی هدایت کند.
هوش مصنوعی: اگر چشمی از عالم غیب برای تو باز شود، ذرات جهان نیز با تو در راز خواهند بود.
هوش مصنوعی: سخن گفتن خاک، آب و گل از نظر اهل دل و باطن قابل احساس و درک است.
هوش مصنوعی: هر جامد و بیجان، به نوعی با تو صحبت میکند، ولی تو باید آن گوش و چشمی داشته باشی که این گفتگوها را بشنوی و ببینی، ای بوالحسن.
هوش مصنوعی: اگر از حقیقت وجود جان آگاه نبودی، چطور میتوانستی میان قوم عاد تفاوت قائل شوی؟
هوش مصنوعی: تمام ذرات عالم در پنهان، به صورت روز و شب با تو به گفتگو و تبادل نظر میپردازند.
هوش مصنوعی: ما خوب میشنویم و خوب میبینیم و درک میکنیم، اما در برابر کسانی که به ما نزدیک نیستند، سکوت میکنیم.
هوش مصنوعی: از حالت بیروح و بیجان گذر کنید و به زندگی و روح واقعی نزدیک شوید؛ صدای زندگی و زیباییهای جهان را بشنوید.
هوش مصنوعی: به طور واضح و بیپرده، حقیقت وجودی اشیاء و موجودات به تو میگوید که تفسیر و تحلیل آنها تو را از افکار سردرگم دور میکند.
هوش مصنوعی: چون جان تو نور و آتش ندارد، تأویلهای بسیاری درباره اشیاء و مسائل مختلف را برای بینش خود میسازی.
هوش مصنوعی: برای اینکه از مشکلات و عواقب ناشی از گناه و نافرمانی دوری کنی، باید خودت را از کارهای نادرست پاک کنی؛ زیرا ممکن است به طور ناگهانی عذاب یا بلایی بر تو نازل شود.
هوش مصنوعی: اگر آینه به خاطر آه و ناله سیاه شود، در عوض آینه دل به دلیل آن آه روشنتر میگردد.
هوش مصنوعی: تو هنوز در حال صلح و آشتی هستی، پس چه نگرانی وجود دارد؟ فرد بخشنده هرگز در برابر عذرخواهیها خشمگین نمیشود.
هوش مصنوعی: ای کاش، فرصتها از بین رفتند و عمر نیز مطابق با اصول عدالت سپری نشد.
هوش مصنوعی: باغ دنیا بوی صداقت و وفا نمیدهد و سبزهاش هم لطافت و مهر را ندارد.
هوش مصنوعی: رنج و سختی که از ظلم زمانه متحمل شدم پایان نیافت و زندگیام به گونهای گذشت که هیچگاه به عقب برنگشتم.
هوش مصنوعی: از دوست خود ظلم و ستمهای زیادی خواهی دید، در حالی که بیاحترامیهای زیادی تجربه خواهی کرد و محبتهای کمی دریافت خواهی کرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به چهرهی زیبای محبوبش نگاهی کرد، جز اشک و حسرت چیزی ندید. ولی تو نیز به زودی این احساس را تجربه خواهی کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.