گنجور

 
عطار

ای از تو فلک بی خور و بی خواب شده

وز شوق تو سرگشته، چو سیماب، شده

هر دم ز تو صد هزار دل خون گشته

دل کیست که صد هزار جان، آب شده

 
sunny dark_mode