دل ز عشق تو خون توان کردن
عقل را سرنگون توان کردن
هرچه جز عشق توست از سردل
تا قیامت برون توان کردن
تا زبونگیری آنکه را خواهی
خویشتن را زبون توان کردن
تا همه خون خوریم در غم تو
هرچه داریم خون توان کردن
گوییم صبر کن چه میگویی
از تو خود صبر چون توان کردن
نظری کن که چون بمردم من
کی کنی پس کنون توان کردن
برامید تو در پی عطار
سفر اندرون توان کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عمیقترین احساسات و عشق یک فرد به معشوقش است. شاعر از دلی پر از عشق و احساساتی غمگین و دردناک سخن میگوید و بیان میکند که برای عشق معشوقش هر چیزی را تحمل میکند و حتی عقلش را هم فدای این عشق میکند. او تأکید میکند که هیچچیز جز عشق معشوق در دلش جای ندارد و برای جلب توجه معشوق، حتی خود را هم به زبانی ناتوان تبدیل میکند. همچنین شاعر از درد و رنج ناشی از عشق میگوید و میپرسد چگونه میتوان صبر کرد در حالی که وجود عشق معشوق اینقدر عمیق و نیروبخش است. فهوای کلی این شعر، فاصله و جدایی از معشوق و تلاش برای نیل به عشق و وصال است.
هوش مصنوعی: دل به خاطر عشق تو به شدت رنجیده و خونین است و عقل را میتوان به راحتی تحت تاثیر قرار داد و بر زمین انداخت.
هوش مصنوعی: هر چیز دیگری جز عشق تو، از دل تا روز قیامت، نمیتوانم تحمل کنم و از خود دور کنم.
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن زبان و قدرت بیان کسی که میخواهی، ابتدا باید خودت به توانایی و زبانآوری دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: ما در غم تو هر چه داریم به جان میخریم و هر قطرهی خونمان را فدای عشق و محبت تو میکنیم.
هوش مصنوعی: میگوییم صبر کن، اما تو از خودت صبر کردن را چگونه میگویی که امکانش وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: به من نگری که وقتی مردهام، چه زمانی بر من نظر خواهی کرد. پس اکنون میتوانی توجه کنی.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به تو، باید در درون خود سفر کنم و توانایی لازم را پیدا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.