کسی کو خویش بیند بنده نبود
وگر بنده بود بیننده نبود
به خود زنده مباش ای بنده آخر
چرا شبنم به دریا زنده نبود
تو هستی شبنمی دریاب دریا
که جز دریا تو را دارنده نبود
درین دریا چو شبنم پاک گم شو
که هر کو گم نشد داننده نبود
اگر در خود بمانی ناشده گم
تو را جاوید کس جوینده نبود
تو میترسی که در دنیا مدامت
بسازی از بقا افکنده نبود
وجود جاودان خواهی، ندانی
که گل چون گل بسی پاینده نبود
وجود گل به بالای گل آمد
که سلطانی مقام بنده نبود
تورا در نو شدن جامه که آرد
اگر بر قد تو زیبنده نبود
چه میگویم چو تو هستی نداری
تورا جز نیستی یابنده نبود
اگر خواهی که دایم هست گردی
که در هستی تورا ماننده نبود
فرو شو در ره معشوق جاوید
که هرگز رفتهای آینده نبود
در آتش کی رسد شمع فسرده
اگر شب تا سحر سوزنده نبود
فلک هرگز نگردد محرم عشق
اگر سر تا قدم گردنده نبود
هر آن کبکی که قوت باز گردد
ورای او کسی پرنده نبود
چه میگویی تو ای عطار آخر
به عالم در چو تو گوینده نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به مسأله «هستی» و «نیستی» پرداخته و بر اهمیت گم شدن در وجود مطلق تأکید میکند. او میگوید که اگر کسی خود را ببیند، بندهای نخواهد بود و باید از خودرایی و خودبینی دوری کرد. شاعر به تشبیه شبنم و دریا اشاره میکند و میگوید که شبنم باید در دریا گم شود تا حقیقت وجودش را بیابد. اگر کسی در خود باقی بماند و نتواند از خود فراتر رود، هرگز از جستجوی وجود حقیقی موفق نخواهد شد.
او به انسان یادآوری میکند که برای دستیابی به جاودانگی و بقا، باید در مسیر عشق و معشوق واقعی قدم بگذارد. همچنین، به این نکته اشاره میکند که وجود گل و زیباییهای ظاهری ماندگار نیستند و برای تجربه عشق حقیقی باید از تمام تعلقات مادی و دنیوی فاصله گرفت. شاعر در نهایت تأکید دارد که در این عالم هیچکس با وجود خود نمیتواند به حقیقت دست یابد و همه باید به دنبال گمشده خود بروند.
هوش مصنوعی: کسی که خود را بشناسد، در واقع بنده نخواهد بود و اگر هم بنده باشد، نمیتواند خود را مشاهده کند.
هوش مصنوعی: به خودت بیش از حد وابسته نباش، زیرا مثل شبنمی که به دریا نمیچسبد، نباید تنها به خودت توجه کنی.
هوش مصنوعی: تو همانند شبنم هستی که به دریا وابسته است، زیرا بدون دریا هیچگاه وجود نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: در این دریا مانند شبنم پاک ناپدید شو، زیرا هر کسی که ناپدید نشود، دانا نیست.
هوش مصنوعی: اگر در درون خود بمانی و به دنبال خود نروی، هیچکس برای یافتن تو تلاش نخواهد کرد و همیشه گم خواهی شد.
هوش مصنوعی: تو نگران هستی که در زندگیات پیوسته بر پایداری بنا کنی، اما در حقیقت چیزی به نام دوام و ماندگاری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی وجودی جاودانه داشته باشی، باید بدان که مانند گل، هیچ چیز دیگری به این اندازه پایدار نیست.
هوش مصنوعی: گل به اوج خود رسید و به جایی رسید که شأن بندهها در او جایگاهی نداشت.
هوش مصنوعی: اگر لباس تازهای برای تو بیاورند، اما به قامت و زیبایی تو نپَسند، چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: من چه چیزی میتوانم بگویم وقتی تو در کنارم هستی؟ تو که وجود واقعی نداری و تنها نداشتن توست که به من امکان درک این وضعیت را میدهد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی همیشه در این دنیا بمانی، باید بدان که هیچچیز در هستی به تو شباهت ندارد.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق واقعی و پایدار حرکت کن، چرا که هیچگاه راهی که رفتهای نباید فراموش شود و آیندهای در آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر شمعی خاموش و بیجان باشد، هرگز نمیتواند در آتش درخششی داشته باشد. حتی اگر شب تا صبح سوزانده شود، باز هم نمیتواند به روشنی برسد.
هوش مصنوعی: آسمان هرگز به راز عشق آشنا نخواهد شد، مگر اینکه تمام وجود انسان در عشق غرق شود.
هوش مصنوعی: هر کبکی که توان پرواز خودش را بازیابد، دیگر هیچ پرندهای در بالای او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ای عطار، چه میگویی؟ در دنیا کسی به اندازه تو توانمند در سخن گفتن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
یقین تان شد که او جز بنده نبوَد
بما زنده بمالی زنده نبوَد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.