بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمَنِ ٱلرَّحِیمِ
و به نستعین و علیه التوکل
حمد و سپاس و ثنای بیقیاس حضرت واجب الوجودی را که اعیان ممکنات را از عالم غیب و علم به نور تجلی شهودی، در عالم عین و شهادت منور گردانید؛ و صلوات بیغایت بر روان پاک راه بین راهنما باد، که سالکان مسالک طریقت و حقیقت را به ارشاد و رشد و هدایت، به اعلی مراتب وصول رسانید، علیه من الصلوه ازکیها، و من التحیات اصفیها.
اما بعد، سائل صاحب بصیرت مسعود سیرت از معنای این رباعی سوال فرموده بود که:
از پنجهٔ پنج و شش در شش به در آی
وز کشمکش سپهر سرکش به در آی
خواهی که چشمی ذوق خوشیهای عدم
از ناخوشی وجود خوش خوش به در آی
بدان ای عزیز که بر رای روشن اصحاب دانش هویدا و مبرهن است که تعلق روح انسانی بدین بدن خاکی به جهت کسب معرفت حقیقی است که: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» ای: لیعرفون؛ و معرفت حقیقی کشفی به حصول موصول نمیگردد الا بعد از عروج از محابس تقیدات جسمانی و روحانی به اعلی مقامات اطلاقی، و این معنا به اتفاق کاملان میسر نمیگردد الا به ارشاد کامل عارف محقق، که طالب نیازمند را به طریق سلوک و مجاهده، به مقامات کشف و مشاهده تواند رسانید، که: «هم قوم لایشقی جلیسهم».
گفت پیغمبر اعلی را کای علی
شیر حقی پهلوانی پر دلی
لیک بر شیری مکن هم اعتمید
اندرآ در سایه نخل امید
اندرآ در سایه آن کاملی
کش نتاند برد از ره ناقلی
از همه طاعات اینت بهتر است
سبق یابی بر هر آن سابق که هست
چون اطلاع بر مقدمات مذکور حاصل شد، باید دانست که معنای از «پنجه پنج و شش در شش به در آی» آن است که در تحریص و تشویق مینماید طالب عاشقان را که در طریق طلب به موانع راه وصول به مقام وحدت ممنوع مشو، و در این مقام محسوسات مقید مگرد و قدم به ارشاد کامل در راه حقیقت نهاده، اول خود را از پنجه پنج حس ظاهری که سامعه، باصره، شامه، ذائقه و لامسه است خلاص کن؛ چه هر یکی از اینها به حقیقت پایبند شهباز روح انسانی گشته، نمیگذارند که طیران به عالم علوی نماید. بعد از خلاصی از حواس پنجگانه، دگر باره خود را از خانه شش در شش جهات که عبارت از فوق و تحت و یمین و یسار و قدام و راست [میباشد] بیرون انداز و محبوس و مقید به خانه پرآفت جهات سته مشو. چون از جهات و مراتب عناصر درگذشتی، از کشمکش و ملایم و ناملایم و بدی و نیکی سپهر سرکش که هرگز رام و منقاد کس نمیگردد، عبور نموده، به در آی، و به خوشی و ناخوشی افلاک تسعه نیز که فی نفس الامر مفیض و مدبر عالم سفلی حواس و جهاتند گذشته، از عالم افلاک نیز که به قید تعین جسمانی مقیدند درگذر، که تقیید حاجب و ساتر اطلاق است.
اگر مطلق شوی مطلق بینی
مقید جز مقیدبین نباشد
چون سالک راه طریقت، از عالم جسمانی بر حسب فرموده بالکل عبور نموده، باز میفرماید:
خواهی که چشمی ذوق خوشیهای عدم
از ناخوشی وجود خوش خوش به در آی
یعنی به حقیقت نه چنان است که هر که از عالم جسمانی گذشت، وصول حقیقی او را میسر گردد، بلکه باید بدانی که تا زمانی که تعین روحانی و علم و شعور نیز باقی است، از ذوق و لذت عموم که عبارت از فنا فی اللّٰه است، محرومی و مطلوب حقیقی که وصول تام است نداری.
گر کلاه فقر خواهی سر ببر
وز خود و جمله جهان یکسر ببر
تا بود یک ذره از هستی به جا
کفر باشد گر نهی در عشق پا
این است معنای «الفقر سواد الوجه فی الدارین».
این فقر حقیقی است الحق
اینجاست سواد وجه مطلق
طاووس تو پر بریزد اینجا
سرچشمه کفر خیزد اینجا
شمشیر فنا در این نیام است
آن نور سیه در این مقام است
چون به حکم بیتِ
فانی شو اگر بقات باید
بگذر ز خود ار خدات باید
فنای جهت خلقیت، مستلزم بقای به حق است، و عروج به مراتب و مقامات تدریجی است، نه دفعی، میفرماید که اگر خواهی که لذت نیستی و وصول به عالم اطلاق و وحدت صرف بیابی، و به بقای حق متحقق کردی، به موجب بیت
هیچ کس را تا نگردد او فنا
نیست ره در بارگاه کبریا
باید که از ناخوشی و بیحضوری و تفرقه و کثرت وجود مجازی خود و غیر، و هستی و تعین که خیال و پنداری بیش نیست، خوش خوش یعنی به تدریج و آهستگی به در آیی و مقید به هیچ قید نگردی، خواه آفاقی و خواه جسمانی و خواه روحانی؛ چه تا زمانی که طالب وصال حقیقی، به مرتبه فنا و عدمیت اصلی ذاتی رجوع نمینماید، از حضرت اطلاقی محجوب است، بلکه تا آثار علم و حیات که از صفات ذاتیهاند، با سالک باقی است، هنوز به حقیقت اطلاق نرسیده است. بباید به یقین دانست که اولیاء اللّٰه
و ارباب کمال را حالات و مقاماتی هست که فهم علمای صوری از ادراک آن قاصر است و اصلا راه بدان معنا نمیبرند، بلکه منکرند.
خود نداند خلق اسرار مرا
ژاژ میدارند گفتار مرا
من چو خورشیدم درون نور غرق
مینتانم کرد خویش از نور فرق
ای دریغا عرصه افهام خلق
سخت تنگ آمد ندارد خلق حلق
گر نبودی خلق محجوب و کثیف
ور نبودی حلقها تنگ و ضعیف
در حقیقت داد معنا دادمی
غیر از این منطق دری بگشادمی
لیک لقمه باز آن صعوه نیست
چاره اکنون آب و روغن کردنی است
هر چند مسائل علوم حقیقی وجدانی کما ینبغی در عبارت نمیگنجد، «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ»، به سبیل ایما و اشارت کلمهای چند در قید الفاظ و حروف مقید گردانیده شد. امید که از علم به عین و از گوش به آغوش آید! و الله یقول الحق و هو یهدی السبیل.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن فوق به بررسی معنای یک رباعی پرداخته و به تشویق سالکان طریقت برای عبور از موانع و رسیدن به مقام وحدت و حقیقت میپردازد. نویسنده به تأکید بر خلاصی از تعلقات جسمانی و روحانی به عنوان شرطی برای دستیابی به معرفت حقیقی اشاره میکند. او معتقد است که برای دستیابی به لذت واقعی و نزدیکی به حق، باید از ناخوشیهای وجود عبور کرد و به فناء در خدا رسید. متن همچنین بیان میکند که اولیاء خدا و افراد کامل دارای مقاماتی هستند که درک آن برای عموم دشوار است و صحت و حقایق معنوی را نمیتوان با علم ظاهری فهمید. در نهایت، نویسنده امیدوار است که افراد با تدبر و تلاش، بتوانند به حقیقت و معرفت عمیق دست یابند.
هوش مصنوعی: با نام خداوند بخشنده مهربان
هوش مصنوعی: به یاری خداوند و با اتکا به او اقدام میکنیم.
هوش مصنوعی: ستایش و شکرگزاری بیپایان به خداوندی که موجودات ممکن را از عالم غیب به وجود آورد و با نور تجلی خود، عالم را روشن نمود. همچنین درود بیپایان بر ارواح پاک کسانی که در راه هدایت و رشد سالکان طریقت و حقیقت تلاش کردند و آنها را به بالاترین درجات کمال رساندند.
هوش مصنوعی: اما بعد، شخصی با درک عمیق به نام مسعود سیرت از من درباره معنای این رباعی سوال کرده بود که:
هوش مصنوعی: از چنگال مشکلات و سختیها رها شو و از کشمکشهای زندگی و سرنوشت پرخاشگر بیرون بیا.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از لذتهای ناشی از نبودن دنیا بهرهمند شوی، باید از ناخوشیهای زندگی کنونی خارج شوی و به دنیای معنوی بپیوندی.
هوش مصنوعی: بدان که واضح است برای دانشمندان که اتصال روح انسان به این بدن مادی به منظور دستیابی به شناخت واقعی است. این شناخت واقعی تنها بعد از رهایی از محدودیتهای جسمانی و روحانی و رسیدن به مراتب عالی ممکن میگردد. این هدف تنها با راهنمایی یک عارف کامل میسر است که میتواند افراد نیازمند را با سلوک و تلاش به درجات کشف و مشاهده هدایت کند.
هوش مصنوعی: پیامبر به علی گفت: ای شیر راستین، تو پهلوانی شجاع و دلیر هستی.
هوش مصنوعی: اما بر شیر تکیه نکن؛ در سایه نخل امید وارد شو.
هوش مصنوعی: به آن مکانی وارد شو که در آن فردی کامل و بینقص وجود دارد، زیرا هیچ کسی نمیتواند از راه شخصی ناتوان و ناقص به آنجا برسد.
هوش مصنوعی: بهترین عملها این است که در فضیلت و خوبیها از دیگران پیشی بگیری و بر آنها سبقت بگیری.
هوش مصنوعی: با آگاهی از مباحث پیشین، باید فهمید که مفهوم جمله «پنجه پنج و شش در شش به در آی» این است که افراد عاشق و جویای حقیقت را ترغیب میکند تا از موانع رسیدن به مقام وحدت دوری کنند. در این مسیر، از وابستگی به حواس پنجگانه یعنی شنیدار، بینایی، بویایی، چشایی و لامسه رها شوند؛ زیرا این حواس به حقیقت محدود میشوند و اجازه نمیدهند روح انسانی به سیر در عالم اعلی بپردازد. سپس باید از محدودیتهای شش جهتی که شامل بالا، پایین، راست، چپ، جلو و عقب میشود، آزاد شوند و خود را از قید این جهات که اغلب مشکلاتی را به دنبال دارند، رها کنند. با عبور از مرزهای عناصر و درگیریهای مختلف، یعنی مشکلات خوب و بد در زندگی، باید به پیش رفت و از افلاک و محدودیتهای جسمانی نیز عبور کنند، چرا که این محدودیتها مانع از دستیابی به آزادی و گستردگی هستند.
هوش مصنوعی: اگر به حالت مطلق و آزاد برسید، مطلق را خواهید دید، اما اگر محدود نگاه کنید، تنها محدود را خواهید دید.
هوش مصنوعی: چون سالک راه عرفان از جهان مادی گذر کرده و به مراحل بالاتری رسیده است، دوباره تاکید میکند که...
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از لذتهای ناشی از عدم و خلوص بهرهمند شوی، باید از رنجها و نارضایتیهای زندگی مادی عبور کنی و به عالم معنوی وارد شوی.
هوش مصنوعی: این نوعی بیان میکند که صرف عبور از دنیای مادی به معنای رسیدن به حقیقت نیست. باید این را درک کنی که تا زمانی که ویژگیهای روحانی و آگاهی وجود دارد، نمیتوانی از لذتهای عمیق و واقعی که همان فنا در خداست، بهرهمند شوی و به هدف نهایی که شناخت کامل است، دست نیابی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی فقر را از خود دور کنی، تمام تعلقات و وابستگیهایت را کنار بگذار و از هر آنچه در جهان هست دور شو.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کمی از وجود شخصی باقی است، کفر (بیایمانی) وجود خواهد داشت، اگر در عشق قدم بگذاری.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فقر، در دنیای آینده و دنیای حاضر به صورت ظاهری و واضح خود را نشان میدهد. به عبارت دیگر، فقر نه تنها در زندگی اینجهانی بلکه در زندگی بعد از مرگ نیز تأثیر گذار است و بر زندگی فرد و وضعیت او در دو جهان تاثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: این فقر واقعی است و حقیقتاً در همین جا وجود دارد. برتری و مقام واقعی در درون این فقر نهفته است.
هوش مصنوعی: پرهای طاووس تو در اینجا میریزد و اینجا منبعی است که کفر و نفاق از آن جوش میخورد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که وجود فنا و نابودی همچون شمشیری است که در نیام قرار دارد، و آن نور تیره و تار در این وضعیت و مقام قابل مشاهده است. به تعبیر دیگر، هرچند فنا و نابودی در دسترس است و آماده ظهور، اما در عین حال، وجود یک نور تیره در این فضا وجود دارد که ممکن است نشاندهندهی امید یا آگاهی باشد.
هوش مصنوعی: به علت تصمیم یک بیت از شعر، شاعر به نوعی نگاه میکند که میتواند احساسات یا نظرات خاصی را انتقال دهد. این بیت به نوعی نشاندهنده وضعیت یا تفکر شاعر در آن زمان است و میتواند به خواننده اجازه دهد تا درک عمیقتری از احساسات و افکار پشت آن داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به رسیدن و بقای ابدی نائل شوی، باید از خودگذشتگی کنی و از خودت بگذری، در غیر این صورت نمیتوانی به خدا نزدیک شوی.
هوش مصنوعی: فنا در جهت خلاقیت، نیازمند وجود حق است و صعود به مراحل و درجات به صورت تدریجی اتفاق میافتد، نه به صورت یکباره. گفته میشود که اگر میخواهی از لذتهای مادی آزاد شوی و به عالم بینهایت و وحدت واقعی دست یابی و به بقای حق برسید، باید این نکته را در نظر داشته باشی.
هوش مصنوعی: هیچ کسی تا زمانی که به فنا نرود، به پاداش و مقام بزرگ نزدیک نمیشود.
هوش مصنوعی: باید از دردها، غیبتها، پراکندگیها و زندگیهای مجازی خود و دیگران فاصله بگیری و به آرامی از این شرایط خارج شوی و هیچگونه وابستگی نداشته باشی، چه به دنیای بیرون، چه به جسم و چه به روح. زیرا تا زمانی که کسی به دنبال رسیدن به حقیقت واقعی باشد و به مرحله فنا و عدمیت عمیق نرود، از ذات نامتناهی دور خواهد بود. حتی زمانی که آثار علم و حیات، که از ویژگیهای ذات هستند، هنوز در مسافر (سالک) باقی باشد، او به حقیقت واقعی نرسیده است. باید به طور قطع بدانیم که اولیاء خدا...
هوش مصنوعی: افرادی که به کمال رسیدهاند، وضعیتها و مقاماتی دارند که علمای ظاهری قادر به درک آن نیستند و حتی به آن اعتقاد هم ندارند.
هوش مصنوعی: مردم از رازهایم بیخبرند و فقط به حرفهای من اعتراض میکنند و به انتقاد میپردازند.
هوش مصنوعی: من مانند خورشید هستم که در درون نور غرق شدهام و نمیتوانم خود را از نور جدا کنم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که متفکران و انسانها در بیان افکار و احساساتشان با محدودیتهایی روبرو هستند و نمیتوانند به راحتی همه آنچه را که در ذهن دارند به اطرافیان منتقل کنند. تنگی عرصه افهام به چالشهای ارتباطی و دشواری در فهماندن مفاهیم عمیق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: اگر انسانها ناپاک و پنهانکار نبودند و اگر زنجیرههای محدودیت و ضعف وجود نداشت، دنیا جای بهتری بود.
هوش مصنوعی: در واقع، معنای واقعی را به شما میدهم و به جز این، درهای جدیدی از فهم و درک را برای شما باز میکنم.
هوش مصنوعی: اما لقمهای که باید بخوریم، آن مشکلی که به سادگی حل نمیشود، اکنون نیاز به آمیختن آب و روغن دارد تا بتوانیم آن را مدیریت کنیم.
هوش مصنوعی: هرچند مسائل علمی واقعی و درونی قابل بیان در کلمات نیستند، اما به طور مختصر و با اشارههایی، چند کلمه درباره آنها بیان شده است. امیدوارم که این علم به درک عمیق و واقعی تبدیل شود. خداوند حق را میگوید و راه را هدایت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.