انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶ دل درخور صحبت دلافروز نبود زان بر من مستمند دلسوز نبود زان شب که برفت و گفت خوشباد شبت هرگز شب محنت مرا روز نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر به احساسات خود اشاره میکند و میگوید که دلش قابل گفتگو نیست و کسی نیست که به او دلسوزی کند. همچنین، یادآور میشود که از شبی که برایش خوش بود، هیچ شب گناه و مصیبتش به روز خوشی تبدیل نشده است.
هوش مصنوعی: دل من برای صحبت با کسی که دل را شاد میکند، مناسب نیست و از سوی دیگر، کسی که به حال من افسرده دل رحم کند، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از آن شبی که رفت و آرزو کرد شب خوشی داشته باشی، هرگز شب اندوه من، روزی نداشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر عید رخت دلم چو پیروز نبود
از عید دل سوخته جز سوز نبود
گویند که چون گذشت روز عیدت
ای بیخبران چو عید خود روز نبود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.