منم امروز و دلی زانده گیتی به دو نیم
بیم آنست هنوزم که به جان باشد بیم
نه مرا مسکن و ماوی،نه مرا خانه و جای
نه مرا مونس و غمخور،نه مرا یارو ندیم
بردلم حسرت اصحاب بلایی ست بزرگ
بر تنم فرقت احباب عذابی ست الیم
که گمان برد که افتم من مسکین هرگز
به چنین رنج و مشقت ز چنان ناز و نعیم؟
چو ن ز زر یاد کنم چهره برافشاند زر
ور غم سیم خورم دیده فروریزد سیم
شب ستاره شمرم بر دو رخم زان باشد
زخم ناخن چو حروفی که بود بر تقویم
حال خود پیش که گویم من مظلوم غریب؟
چاره خود ز که جویم من رنجور سقیم؟
گرد من لشکر اندوه چنان انبوه است
که همی راه نیابد سوی من باد نسیم
از چنین محنت و غم جان نتوان برد مگر
که فلک باز شود متفق ایام رحیم
زآتش محنت من گل بدمد گر خواهد
تاج دین،مفخر احرار جهان،ابراهیم
آن که با سرعت عزمش نبود باد عجول
وآن که با سایه حلمش نبود کوه حلیم
آن که او بر فلک جاه چو بدری ست منیر
وآن که او در صدف ملک چو دری ست یتیم
طبع او را ز لطافت صفت لفظ مسیح
کف او را ز کفایت اثر دست کلیم
گرنه فیض کرم و عاطفت او بودی
گفتمی در همه آفاق نمانده ست کریم
گرچه در نوبت او بود جهان را تاخیر
هست بر ذات فلک همت او را تقدیم
ای از آن مرتبه بگذشته که از گستاخی
آسمان یاد جلال تو کند بی تعظیم
دهر با جود تو مفلس بود و چرخ دنی
ابر با بذل تو مدخل بود و بحر لئیم
منتظم با کف دربار تو اسباب حیات
منتشر در سر شمشیر تو آثار حجیم
خصم تو گرچه مسلم بودش ملک جهان
به سلامت نجهد تا نکند جان تسلیم
بود در بند وجود تو فلک عمر دراز
بود موقوف حضور تو جهان عهد قدیم
گل صد برگ چگونه دمد از خاک سیاه
گرنه رای تو دهد باد صبا را تعلیم؟
سطح اعلای فلک گرچه محیط است به کل
هست در دایره قد تو چون نقطه جیم
تا جهان گاه به راحت گذرد گاه به رنج
وادمی گاه مسافر بود و گاه مقیم
تا ابد پیش تو اقبال، رهی باد و رهین
قامت جاه تو تا حشر قوی باد و قویم
عرصه ملک تو از امن چو اطراف حرم
خاک درگاه تو از فخر چو ارکان حطیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس تنهایی و غم عمیق خود صحبت میکند. او به وضوح بیان میکند که در زندگی نیاز به محبت و همدلی دارد و از فقدان دوستانش رنج میبرد. او به مشکلات و رنجهای خود اشاره میکند و میگوید که از این درد و محنت نجاتی وجود ندارد مگر اینکه زمانه تغییر کند. شاعر به بزرگترین صفات الهی اشاره کرده و از قدرت و رحمت خداوند سخن میگوید. او تأکید میکند که ذات خداوند کریم است و با وجود سختیهای زندگی، امید به رحمت او دارد. در نهایت، شاعر به عظمت خداوند و جایگاه او در عالم هستی اشاره میکند و میگوید که تنها در سایه رحمت و کرم الهی است که زندگی معنا پیدا میکند.
هوش مصنوعی: من امروز در این دنیا هستم و دلی عاطفی و ناامید دارم. هنوز از این میترسم که این احساس عمیق به جان و وجودم آسیب بزند.
هوش مصنوعی: من نه جایی برای سکونت دارم، نه خانهای برای زندگی، نه دوستی که با او درد و دل کنم و نه کسی که همراه و همنشینم باشد.
هوش مصنوعی: بر دلم آرزوی دوستانی وجود دارد که دردی بزرگ به جانم انداختهاند و جدایی از عزیزانم عذابی سخت و غیرقابل تحمل است.
هوش مصنوعی: کسی که فکر میکند من به خاطر وضعیت سخت و رنجی که کشیدم، انسان ضعیفی هستم؛ هرگز نمیداند که من از زندگی راحت و ناز و نعمت به این بلا دچار شدهام.
هوش مصنوعی: هرگاه که از طلا یاد کنم، چهرهام مثل طلا درخشان میشود، و اگر غم نقره را بخورم، چشمانم دوباره اشک میریزد.
هوش مصنوعی: در شب، ستارهها را بر روی صورتم میشمارم، چون زخمهای ناخن شبیه حروفی هستند که بر روی تقویم وجود دارد.
هوش مصنوعی: حالم را پیش که بگویم، من مظلوم و بیکس هستم؟ از چه کسی کمک بگیرم، وقتی که خودم در عذاب و ناراحتی هستم؟
هوش مصنوعی: دور و بر من، لشکری از غم و اندوه وجود دارد که به قدری زیاد است که حتی نسیم ملایم هم نمیتواند به سمت من بیاید.
هوش مصنوعی: برای رهایی از این درد و غم سنگین نمیتوان کاری کرد جز اینکه آسمان رحمتش را دوباره بگشاید و روزگار به نیکی برگردد.
هوش مصنوعی: از مشکلات و دردهایی که دارم، اگر بخواهد، میتواند گلی سر بزند. این در حالی است که او تاجدار دین و افتخار آزادگان جهان، ابراهیم است.
هوش مصنوعی: کسی که در تصمیمگیری شتاب ندارد، به مانند بادی تند نیست و آن که با صبر و بردباری خود پیش میرود، مانند کوهی است که آرام و پایدار است.
هوش مصنوعی: کسی که در آسمان مقام و مرتبهای همچون ماه دارد، روشن و درخشان است؛ و کسی که در صدف، مانند گوهر است، بیسرپرست و یتیم میباشد.
هوش مصنوعی: نفس او به خاطر لطافتش مانند کلام عیسی است و چون از کفایت برخوردار است، اثر دست موسی را هم به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: اگر رحمت و محبت او نبود، میگفتم در همه گیتی هیچ چیز از بخشندگی باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: اگرچه زمان به نفع او بود و جهان منتظرش است، اما هنوز تقدیر و سرنوشتش بر موانع آسمانی غلبه کرده و او را به جلو میاندازد.
هوش مصنوعی: تو به مقام و منزلتی رسیدهای که حتی آسمان نیز جرأت نمیکند بدون احترام از عظمت تو سخن بگوید.
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر سخاوت تو در فقر قرار داشت و دوران زندگی مانند ابر تحت تاثیر بخشش تو بود، و دریا نیز بخل را به ثروت تبدیل کرده بود.
هوش مصنوعی: زندگی و نظم زندگی مردم به دستان تو وابسته است و تأثیرات عظیمی که بر آنها میگذاری، مانند آثار شمشیر تو در میدان نبرد است.
هوش مصنوعی: اگرچه دشمن تو بهراستی صاحب حکومت جهانی است، اما او با سلامتی نخواهد زیست تا زمانی که جانش را تسلیم نکند.
هوش مصنوعی: در زندگی تو، آسمان به خاطر عمر طولانیاش به تو وابسته است و وجود تو تعیین کننده سرنوشت جهان قدیمی است.
هوش مصنوعی: چگونه گل زیبای صد برگ میتواند از زمین سیاه و کثیف بیرون بیاید، مگر اینکه باد صبا به آن آموزش بدهد و راهی برای شکفتن نشانش دهد؟
هوش مصنوعی: اگرچه آسمان به دور خود میچرخد و وسعت زیادی دارد، اما در مقایسه با قد تو، گویی فقط نقطهای کوچک است.
هوش مصنوعی: زندگی گاهی به آسانی میگذرد و گاهی با مشکل مواجه میشوید. در بعضی از اوقات، انسان مانند مسافری است که در حال حرکت است و در مواقعی دیگر مانند کسی است که در جایی سکونت دارد.
هوش مصنوعی: تا همیشه در پیش تو موفقیت و اقبالام باشد، و من به خاطر قامت رفیع تو، همواره تحت تأثیر وجود تو خواهم بود و تا قیامت قوی و نیرومند باقی میمانم.
هوش مصنوعی: دنیای تو مانند حرم امن و راحتی است و زمین اطراف تو به اندازهی جایگاه مقدسش ارزش و افتخار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
آفرین باد بر آن عارض پاکیزه چو سیم
و آن دو زلفینِ سیاه تو بدان شکل دو جیم
از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم
اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم
بینی آن قامتِ چون سرو خرامان در خواب
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.