آن دم سرد از نهاد ناصح نیران ضمیر
آن چنانستی که در دوزخ هوای ز مهر یر
شیخ و صوفی راست در...بگی فرقی فراخ
آن خر این سگ این مور سوز آن ماگیر
تا نشان از چشم و سر در شنعت از پیرو جوان
بر نگیرم از چه از روی جوان وز رای پیر
بر گریبان آستین انداز چشمه چشم خلق
چندو تا کی بردمد دریای خون زان جوی شیر
نی فزایش ز آسمان خواهد نه فیض از آفتاب
هر کرا خم پای مرد افتاد و مینا دستگیر
گر توبت فاش آری آن دبیا چه زآن گلگون پرند
باز پیچد پاک یزدان کعبه در مشکین حریر
تا ز نوشین تنگ شکر رستش آن رنگین نبات
شهر را شیرین و تلخ آمیخت با لوزینه سیر
بر کشد بندم اگر بر خاره دل با صد طناب
تاب آن پیچان رسن چونانکه موئی از خمیر
کس ندیدم غیر آن ... خط ز اصناف شهر
بر ستبرق بوریا بر پرنیان بافد حصیر
جز محیط چشم من کشنید و آن ناف آن ذقن
دجله درماند به چه جیحون نتابد با غدیر
دایره ارواح بی سردار و سرداری مباد
فتنه باشد ملک بی سلطان و لشکر بی امیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن نغز و شاعرانه به تجزیه و تحلیل وضعیت روحی و اجتماعی انسانها میپردازد. شاعر در این اشعار به تضادهایی ظاهری و باطنی اشاره میکند، مانند عشق و نفرت، حقیقت و ظلمت. او از صوفی و شیخ نام میبرد و به اختلاف بین آنها پرداخته و نمایش میدهد که چگونه افراد میتوانند در جستجوی حقیقت و معنویت باشند، اما در نهایت، فشارهای اجتماعی و محیطی زندگی آنها را دچار سردرگمی میکند. شاعر همچنین به فساد در جامعه اشاره میکند و بیان میکند که بدون رهبر و هدایت، هر گروه یا ملتی به فتنه و آشوب دچار میشود. در کل، این اشعار به تأمل در روح انسان و چالشهای زندگی اجتماعی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه سرد، دل نصیحتکننده به شدت متاثر و آشفته است، به گونهای که در آتش دوزخ نیز جویای محبت و عشق است.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به تفاوتهای ظاهری و باطنی افراد و موجودات شده است. هر کدام از آنها ویژگیها و جایگاه خاصی دارند، اما در نهایت همه چیز به معنای واقعی و درونی آنها برمیگردد. به طوری که در ظاهر ممکن است تفاوتهای زیادی وجود داشته باشد، اما در واقع ممکن است یک ارزش مشترک یا معنا وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به دنبال نشانهای از عشق و زیبایی در جوانی و دانایی در سالخوردگی هستم، نمیتوانم به ظواهر جوانان یا نظرات پیران اهمیت دهم.
هوش مصنوعی: بر روی یقهاش دست بینداز و ببین چند نفر با چشمان خود در این دنیا چه مدت میتوانند با چشمان پر از اشک و خون زان چشمه شیرین کنار بیایند.
هوش مصنوعی: نی تکیهگاه او از آسمان خواهد بود و نه نعمت و برکت از خورشید. هر کسی که خم شدن پای مردی را ببیند، مینا دستگیر او خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر تو راز خود را فاش کنی، آن پرنده گلگون چه عجب که در کعبه با پارچهای مشکی و زیبا بچرخد و بگردد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به توصیف یک تنگ شکر میپردازد که با شیرینی و تلخی ترکیب شده و به نوعی شیرینی منحصر به فردی به دست آورده است. همچنین با اشاره به لوزینه سیر، حس و طعمی خاص از این ترکیب را ارائه میدهد. در کل، شاعر حالتی از لذت و تضاد را در این تصویرسازی به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: اگر بندم را از دل زخمخوردهام بیرون بکشد، با صد رشته طناب تابیده، به شکلی که مثل مویی از خمیر جدا شود.
هوش مصنوعی: هیچ کس را نیافتم که غیر از آن شخص، خطی بر روی مواد مختلف و با کیفیتی بالا بافته باشد.
هوش مصنوعی: جز اینکه چشم من به دجله پاک منحصراً خیره است، هیچ چیز دیگری نتوانسته است این احساس را در من ایجاد کند، و حالا دجله باید ببیند که چگونه میتواند خود را با غدیر، این نماد زندگی، مقایسه کند.
هوش مصنوعی: وقتی که یک گروه یا جامعه بدون رهبری و سرپرستی باشد، دچار هرج و مرج میشود. به همین ترتیب، اگر یک سرزمین بدون پادشاه و حکومت باشد، در آنجا هم آشفتگی و نزاع به وجود میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا سپاه گل هزیمت شد ز خیل ماه تیر
از ترنج افروخت بستان چون سپهر از ماه تیر
با منقط سیب گوئی نار کفته کرده جنگ
این بخست آنرا بتیغ و آن بخست اینرابتیر
کان بتن بر کفته دارد زخمها از تیغ مهر
[...]
مهرگان مهربان باز آمد و عصر عصیر
کنج باغ و بوستان را کرد غارت ماه تیر
بدره بدره زریابی زیر پای هر درخت
توده توده سیم بینی در کنار هر غدیر
از فراق نوبهاران در دل نارست نار
[...]
پیر شد طبع جهان از گردش گردون پیر
تیر زد بر خیل گرما لشکر سرمای تیر
تا هوا سنجاب پوشید و حواصل کوهسار
گلبن از دیبا برهنه است و گلستان از حریر
حُلّه بافان را برون کردند گویی از چمن
[...]
ای سنایی جهد کن تا پیش سلطان ضمیر
از گریبان تاج سازی وز بن دامن سریر
تا بدین تاج و سریر از بهر مهرویان غیب
هر زمانی نوعروسی عقد بندی بر ضمیر
با چنین تاج و سریر از بهر دارالمُلکِ سِرّ
[...]
ای مجیر دین ایزد ، کایزدت بادا مجیر
در معالی بی عدیلی ، در مکارم بی نظیر
داعی اعمال را کف جواد تو مجیب
خایف ایام را سعی جمیل تو مجیر
بدسگالان را خلاف امر تو بئس القرین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.