فتنه مهر اگر همی جبهه نهد شراب را
سجده واژگون برد قبله آفتاب را
زین همه روز خلق شب زان همه شام تا سحر
نام مبر به دور می گردش آفتاب را
دل به هوای بوسه بست هوس در آن دهان
تشنه غالب آرزو آب نهد سراب را
آن بط می بنه کز او صعوه اگر تر آورد
کام به بال پشه پر شکند عقاب را
جام چو دور ما رسد باز مکش عنان می
سیر سبک تر اوفتد رخش گران رکاب را
کوه تنم به کام بر خون دلم به جام در
سود چنانکه خاک را خورد چنانکه آب را
جز خط او که راد رخ هارب از او و سهمگین
خود نشنیدم اهرمن لطمه زند شهاب را
هجر می آنقدر مرا نیست که وصل زاهدان
بیش مخوان که خود کم است آن گنه این عذاب را
دیده نماند و همچنان از مژه سیل خون روان
باده بی پیاله کو بارش بی سحاب را
دور سپهر وچشم او نام مشابهت مبر
با دم آهوی حرم حمله شیر غاب را
بر سر کوی نیکوان یغما نام خون مبر
رنجه مشو به داوری محشر بی حساب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای عاشقانه و دلتنگیهای شاعر میپردازد. شاعر به تجارب و احساسات ناشی از عشق و هجران اشاره میکند، حسی که در آن دل به بوسه و لحظههای عاشقانه دلبسته است. کاوش در زیباییهای می و باده و تضادهای زندگی، نظیر عروج آفتاب و غروب، احساساتی از شوق و ناکامی را به تصویر میکشد. در این بین، ناامیدی و درد هجر نیز به وضوح خود را نشان میدهد و شاعر به بیان سختیهای ناشی از جدایی و آرزوهای دور دست میپردازد. در نهایت، اثر به بیعدالتی و نامهربانی جهان اشاره میکند و از آن شکایت دارد.
هوش مصنوعی: اگر عشق از دل نگذرد و به سمت شراب برود، در این صورت عبادت و سجده هم به نوعی منحرف میشود و ارزش خود را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: از آنهمه روزها و شبها، از تمام غروبها تا سپیدهدم، گویی هیچکدام را نامی نبر. آفتاب به دور خود میچرخد و همچنان در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: دل به خاطر آرزوی بوسهای افسون شده است؛ در آن دهان تشنه، آرزوها مانند آبی در سراب، بیفایده و ناپایدار به نظر میآیند.
هوش مصنوعی: آن پرندهای که در آب زندگی میکند، اگرچه کوچکی مثل پشه دارد، اما میتواند به آسانی عقاب را شکست دهد. این یعنی حتی چیزهای کوچک و ظریف نیز ممکن است قدرت و توانایی بالایی داشته باشند.
هوش مصنوعی: زمانی که مجلس شراب نزدیک میشود، ناگهان از شتاب و هیجان خود کم کن. با آرامش بیشتری بنوش، تا اسبت که به خاطر سنگینی بارش به زحمت افتاده، راحتتر حرکت کند.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان حالتی از آدمی میپردازد که دچار خستگی و درد است. بدنی مشابه کوه دارد که تحمل میکند، اما روح و دلی خونین و رنجور دارد. این فرد با مشقت و زحمت زیاد در زندگی مواجه است و احساس میکند که مانند خاک و آب، در چنگال قدرت و سختی روزگار در حال ذوب شدن و فرسودن است. به نوعی میتوان گفت که او در تلاطمها و دشواریهای زندگی غرق شده است.
هوش مصنوعی: تنها اثر خط او را از چهرهاش مشاهده کردم و چیز دیگری از او نشنیدم، چون شیطان همچون شهاب بر او آسیب میزند.
هوش مصنوعی: من به خاطر دوری از معشوق، آنقدر رنج نمیبرم که بخواهم نزد زاهدان دعا کنم، زیرا این عذاب به اندازه کافی سنگین و عمیق است و گناهی که در دنیا دارند، نمیتواند در مقایسه با آنچه من تجربه میکنم باشد.
هوش مصنوعی: چشمی باقی نمانده و به همین ترتیب از مژهها خون جاری است، مثل بارانی که بدون ابر نازل میشود و هیچ جامی برای نوشیدن آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تضاد میان دو موجود طبیعی اشاره میکند. میتوان گفت که آسمان و چشم انسانی را نمیتوان با دم آهویی که در حرم است یا با حمله شیر در جنگل مقایسه کرد. این نشاندهنده اهمیت و تمایز هر یک از این عناصر در طبیعت و زندگی است.
هوش مصنوعی: در کنار خیابان نیکوکاران، نامهای بد را فراموش کن و خود را از قضاوت در روز قیامت بینیاز کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقت گل است نوش کن باده چون گلاب را
بلبل نغمه ساز کن بلبله شراب را
ساغر لاله هر زمان باد نشاط می دهد
بین که چه موسمی ست خوش نقل و می و کباب را
مرغ چو در سرو شد، بال کشید در زمین
[...]
وقت صبوح شد بیار آن خور مه نقاب را
از قدح دو آتشی خیز و روان کن آب را
ماه قنینه آسمان چون بفروزد از افق
در خوی خجلت افکند چشمه ی آفتاب را
وقت سحر که بلبله قهقهه برچمن زند
[...]
ساقی مهوش ار دهد جام شراب ناب را
به که سپهر داردم ساغر آفتاب را
چند شوم به میکده بیخود و همدمان برند
مست کشان کشان سوی خانه من خراب را
ساقی گلعذار من گر ز رخت عرق چکد
[...]
پنجه خطاست با بتان خسته دل خراب را
خاصه بتی که بشکند پنجه آفتاب را
ای به دو لعل آتشین آب حیات تشنگان
بی تو قرار کی بود تشنه دل کباب را
روز قیامت ای پری، هوش بری زآدمی
[...]
هرزه نقاب رخ مکن طرهٔ نیم تاب را
زاغ چسان نهان کند بیضهٔ آفتاب را
وصل تو چون نمیدهد در ره عشق کام کس
چند به چشم تشنگان جلوه دهد سراب را
کام که بوده در پیت گرم که مینمایدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.