ای حریم صدر تو ترسندگان را چون حرم
از تو گشته بیضهٔ خوارزمشاهی محترم
طایر عدل ترا صحن زمین زیر جناح
ناظر قدر ترا سطح فلک زیر قدم
چرخ گردان بر ندارد جز بفرمان تو گام
دوره گردون بر نیارد جز بپیمان تو دم
مدح احداق شریف تست تسبیح فلک
خاک درگاه رفیع تست محراب امم
در معالی کردهای تو عین صواب
در معانی گفتهای تو همه محض حکم
کرده در اکناف گیتی بسط آیات علوم
کرده بر اطراف گردون نصب رایات همم
از نهیب کوشش تو فتنه را خون شد جگر
وز صدای بخشش تو بخل را پر شد شکم
از پی مدحت دهان بگشاده گیتی چون دوات
وز پی امرت میان بر بسته گردون چون قلم
آنکه از تو زندگانی یافت نهراسد ز مرگ
و آنکه از تو شادمانی دید نندیشد ز غم
با وجود جود تو معدوم شد رسم نیاز
با وجود عدل تو منسوخ شد حکم ستم
فتح موجود و عدم معدوم گشت از تیغ تو
فرع تیغ تست ، گویی هم وجود و هم عدم
عدل کسری با دل دارا ترا گشتست جمع
جاه قیصر با جلال جمع ترا گشتست ضم
هم بتو تسلیم خواهد کرد دست روزگار
تاج کسری ، تخت دارا ، قصر قیصر ، ملک جم
ای تن اشراف کرده قید ز انواع منن
وی دل احرار کرده صید ز الطاف شیم
باره سوی صید راندی ، تاز خون وحش و طیر
سنگ وادی شد عقیق و خار صحرا شد بقم
ای دو دست فایض تو بر کمان چرخ رام
در دو دست سخت تو تیر و کمانی سخت هم
زان کمان و تیر صید بخت تو تیر فلک
زین کمان و تیر صید دست تو شیر اجم
خسروا ، صاحب قرانا ، نزد ابنای خرد
هست در دنیا بقای جاودان خیر النعم
چیست تفسیر بقای جاودان ؟ نام نکو
وان ز کسب محمدت خیزد ، نه از کسب درم
حاتم و اشراف برمک مادحان پرورده اند
گشت باقی نام ایشان تا قیامت ، لاجرم
موکب محمود در غزنین واز انعام او
گشته قارون مادحان اندر عرب وندر عجم
شعرهای عنصری و عسجدی تا روز حشر
ماند بر دیباچهٔ آثار خوب او رقم
میرداد ، ار بوالمعالی را نپروردی چنان
در معالی کی شدی گرد همه عالم علم ؟
از امیر داد شعر بوالمعالی ماند و بس
چون خیالش گشت زایل در همه خیل و حشم
نی چو بنده بوالمعالی در فضل و هنر
نی امیر داد چون تو بود در جود و کرم
باشد الحق لایق ایام تو گر من شوم
ز احتشام صدر تو چون بوالمعالی محتشم
تا ز مصنوع و ز صانع هست پیدا نزد عقل
هم علامات حدوث هم امارات قدم
نام تو بادا بلند و نام بد گوی تو پست
عمر تو بادا فزون و عمر بدخواه تو کم
از شهان و خسروان در صحن لشکرگاه تو
هم سرادق بر سرادق ، هم حشم اندر حشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عظمت و مقام یک شخصیت بزرگ تاریخ، احتمالاً یک پادشاه یا فرمانروا، نوشته شده است. شاعر با استفاده از استعارهها و نمادهای بلاغی، ایشان را به عنوان حامی عدالت و بخشش توصیف میکند. او خود را به عنوان حریمی محفوظ در برابر ترسندگان و دشمنان معرفی میکند و زمین و آسمان را به نمایشگری برای قدرت و عظمت وی تبدیل میکند.
شاعر به فضایل این شخصیت اشاره میکند؛ از جمله عدالت، بخشش و تواناییاش در از بین بردن ظلم و ستم. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که در سایهی وجود این شخص، دیگر نیازی به درخواست و شفاعت نیست و زندگی و شادی با وجود او تضمین شده است.
این مدح به نوعی تجلیل از کارهای نیک و صفات مثبت این شخصیت است و بر این اصل تأکید میورزد که نام و یاد او برای همیشه باقی خواهد ماند و در تاریخ به عنوان نمادی از فضیلت و خوبی ثبت خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای سرزمین سینهی تو، ترسندگان را مانند حرم که برای آنها محترم است، محترم میدارد.
هوش مصنوعی: پرنده عدالت تو، زمین را زیر بالهای خود دارد و مقام تو، آسمان را زیر قدمهای تو میبیند.
هوش مصنوعی: سرنوشت و گردش روزگار تنها به اراده و فرمان تو بستگی دارد، و چرخ زمان به هیچ وجه حرکتی نمیکند مگر اینکه مطابق با قول و قرار تو باشد.
هوش مصنوعی: ستایش و احترام به جایگاه والای توست، که مانند تسبیح ستارگان در آسمان میدرخشد و همچون محرابی برای همهی انسانها و امتهاست.
هوش مصنوعی: در بلندای فضیلتها و خوبیهای تو، همه چیز بهدرستی و درستی معنا پیدا میکند و تمام گفتههایت فقط بر اساس حکمت و دلیل است.
هوش مصنوعی: در گوشه و کنار جهان، نشانهها و آیات علم را منتشر کرده و پرچم آرمانها را بر فراز آسمانها برپا کرده است.
هوش مصنوعی: به خاطر تلاشت، مشکلات و چالشها به آسانی حل شدهاند و از شدت تلاش تو، دلهای ناامید دوباره امیدوار شدهاند. صدای تو که نشان از بخشش و generosity دارد، خلاء و تنگدستی را پر کرده و افراد را به سوی سخاوت دعوت کرده است.
هوش مصنوعی: جهان به استقبال تو آمده و انگار مانند دوات برای نوشتن مدح تو آماده است. آسمان نیز به فرمان تو گوش داده و انگار مانند قلم بسته میشود تا به دست تو به ثبت برسد.
هوش مصنوعی: کسی که از وجود تو زندگی و حیات میگیرد، از مرگ نمیترسد و کسی که خوشی و شادمانی را در وجود تو مییابد، به غم و اندوه فکر نمیکند.
هوش مصنوعی: با مهربانی و بخشش تو، نیاز و درخواست از بین رفت و با وجود عدالت تو، ظلم و ستم دیگر پذیرفته نمیشود.
هوش مصنوعی: با قدرت و توانایی تو، وجود به پیروزی رسید و عدم از بین رفت. قدرت تو مانند شمشیری است که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد، به طوری که هم وجود و هم عدم به یکباره در دست تو متبلور شده است.
هوش مصنوعی: عدل کسری با دل دارا تو را گرد آورد و جلال قیصر با شکوه تو به هم پیوست.
هوش مصنوعی: روزگار به زودی همه چیز را به تسلیم تو در خواهد آورد؛ حتی تاج کسری، تخت دارا، قصر قیصر و ملک جم.
هوش مصنوعی: ای جسمی که به ظاهر شرافتمند شدهای، به بند انواع خوشیها و تجملات در آمدهای، و ای دل آزادگان که به واسطه الطاف و مهربانیها، در دام افتاده است.
هوش مصنوعی: تو به سوی شکار رفتی و خون حیوانات وحشی و پرندگان، در آن دره به سنگ عقیق تبدیل شد و خارهای دشت به گیاهان خوشبو تبدیل گشت.
هوش مصنوعی: ای دستهای تو که بهخوبی هنر تیراندازی را آموختهاند، مانند کمان سفت و محکم بر چرخ فلک تسلط داری. در این دستهای قوی، تیر و کمان با هم به قدرت و استحکام خود مشهورند.
هوش مصنوعی: از کمان و تیر بخت تو، تیر تقدیر تو را هدف قرار میدهد، و از کمان و تیر دست تو، شکار شیر افسانهای به دام میافتد.
هوش مصنوعی: شخصی بزرگ و محترم در کنار نسل جوان و خردمند، در دنیا از نعمتهای پایدار و خوب برخوردار است.
هوش مصنوعی: چه چیزی را میتوان به عنوان تفسیر جاودانگی دانست؟ نام نیک است که از ویژگیهای محمد برمیخیزد، نه از جمعآوری مال و ثروت.
هوش مصنوعی: حاتم طایی و اشراف برمک افرادی بودهاند که به خاطر نیکیها و بزرگمنشیهایشان مورد ستایش قرار گرفتهاند و نام آنها تا قیامت جاودانه خواهد ماند.
هوش مصنوعی: در شهر غزنین، مجلس بزرگ و با جلالی برپا شده است و به خاطر بخششهای فراوان محمود، شاعران و مداحان از عرب و عجم به ستایش او برخاستهاند.
هوش مصنوعی: شعرهای عنصری و عسجدی تا روز قیامت بر روی کاغذهای زیبا و ارزشمند آثار خوب او باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: اگر بوالمعالی را نمیپروراندی، آیا ممکن بود که در معالی به جایگاه بلند علمی دست یابی؟
هوش مصنوعی: فقط نام امیر بوالعالی در شعر باقی ماند و حرفی از او در ذهنها نماند، در حالی که دیگران اطرافش بودند و زندگی میکردند.
هوش مصنوعی: من مانند بندهام که در فضیلت و هنر عالی است، اما نه به اندازه تو که در بخشندگی و جوانمردی بینظیر هستی.
هوش مصنوعی: اگر من بخواهم به بزرگی و شان تو نزدیک شوم، شایسته است که احترام و مقام تو را حفظ کنم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نشانههای مصنوع و سازنده وجود دارد، عقل میتواند هم نشانههای تازهگی و هم نشانههای قدیمبودن را تشخیص دهد.
هوش مصنوعی: اسم تو باید در چهرهها و دلها برجسته باشد و نام کسانی که بد درباره تو صحبت میکنند، در نظرها بیارزش. امیدوارم سالهای عمر تو زیاد باشد و زمان زندگی کسانی که به تو کینه دارند، کوتاه باشد.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ تو، از پادشاهان و سلاطین، خیمهها به صف در کنار یکدیگر بر پا شده است و در میان آنها، بزرگمردان و خدمتکاران به طور منظم و مرتب حضور دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرکه دائم با نگار خویشتن باشد به هم
دلش ناویزد به درد و جانش ناویزد به غم
پشتش از هجران نباشد چون دو زلف او دو تا
دلش از انده نباشد چون دو چشم او دژم
من بدل کردم بشادی غم بوصل یار خویش
[...]
افتخار اهل تیغ ای صاحب اهل قلم
شمع سادات عرب خورشید احرار عجم
ای امین شاه غازی صاحب دیوان هند
روشن از رای تو بینم کار تاریک حشم
ای عمید ملک سلطان بوالفرج اهل فرج
[...]
هفت چیز از خسرو عالم همی نازد به هم
دین و ملک و تاج و تخت و رایت و تیغ و قلم
آن خداوندی که مغرب دارد او زیر نگین
وان شهنشاهی که مشرق دارد او زیر علم
سایهٔ یزدان ملک شاه آنکه اندر ملک خویش
[...]
چون به صحرا شد جمال سید کون از عدم
جاه کسرا زد به عالمهای عزل اندر قدم
چون نقاب از چهرهٔ ایمان براندازد زند
خیمهٔ ادبار خود کفر از خجالت در ظلم
کوس دعوت چون بزد در خاک بطحا در زمان
[...]
محترم شاه شریعت آمد از بیت الحرم
آمد از بیت الحرم شاه شریعت محترم
آنکه از وی محترم تر زایر آمد رونداست
تا پدیدار آمدست آمد شد بیت الحرم
صدر قارون نقی نسبت که اندر دین حق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.