زیب عالم علم شاه خلیل الله است
که سر قدر رسانیده ز مه تا ماهی
علمی ساخته الحق که چو گردید بلند
دست اندیشهاش از ذیل کند کوتاهی
علم پایه بلندی که در او شقه چرخ
چون شود راست به زیر فلک خرگاهی
مهجهٔ نور فشانش چو کند جلوه گری
رنگ خورشید کند رشک فروغش کاهی
در گواهند دو مصرع که رقم گشته به ذیل
هر یکی داده ز تاریخ علم آگاهی :
جای عزت طلبان داعیه جان داران
باد پای علم عز خلیل اللاهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره علم و دانش و تأثیر آن در جهان است. شاعر علم را به عنوان زیبایی و عظمت عالم معرفی میکند و آن را به شاه خلیل الله تشبیه میکند. او به بلندی علم و تأثیر آن بر زندگی انسانها اشاره میکند و بیان میکند که علم روشنایی میآورد و برتری خاصی دارد. همچنین، تأکید میکند که علم موجب عزت و آگاهی میشود و جایگاه والایی برای دانشمندان و جویندگان علم قائل است. در نهایت، با اشاره به تاریخ علم، شاعری به اهمیت و ارزش علم در جامعه اشاره میکند.
هوش مصنوعی: زیب و جمال علم به خلیلالله تعلق دارد، چرا که او به مقام و مرتبهای رسیده که از ماه تا ستارهها را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: علمی به حقیقت خلق شده است که وقتی بلند شود، قدرت تفکر فرد را به حدی میرساند که دیگر به پایین و محدودیتهای خود نگاه نمیکند.
هوش مصنوعی: علم همچون پایهای بلند است که در آن، شاخهای آسمان بهگونهای عمودی در زیر زمین قرار دارند.
هوش مصنوعی: نور زیبای او همچون ماه میدرخشد و وقتی که جلوه میکند، رنگ خورشید را به حسادت وا میدارد و درخشش او همچون نور کاهی است.
هوش مصنوعی: این دو مصرع گواهی بر این است که زیر هر یک، تاریخ مشخصی از علم و دانش نوشته شده است.
هوش مصنوعی: جایگاه کسانی که به دنبال مقام و احتراماند، باید بر عهده کسانی باشد که جان خود را برای دانش و علم میگذارند و بزرگی علم خلیلالله، یعنی حضرت ابراهیم، بر آنان سایه بیفکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاقلهٔ چرخ به نام تو مباهی
نام تو بهین وصف سپیدی و سیاهی
ای چهرهٔ ملک از قلم کاهربایت
لعلی که چو یاقوت نترسد ز تباهی
تا جاه عریض تو بود عارض این ملک
[...]
میکند بوی تو با باد صبا همراهی
خلق را میدهد از بوی بهشت آگاهی
اثر کفر نماندی به جهان از رویت
گر نکردی سر زلفت مدد گمراهی
خجلم زان که به رخسار تو گویم ماهی
[...]
ای صبا با دمِ من کن نفسی همراهی
به سوی شاه بر از من سخنی گر خواهی
قدوه و عمدهٔ شاهان جهان غازان را
از پریشانیِ این ملک بده آگاهی
گو در این مصر که فرعون در او صد بیش است
[...]
شرفی باشد اگر چون تو مبارک ماهی
به سوی منزل ما میل کند ناگاهی
ترسم از آه من آئینهٔ تو تیره شود
تیرها خوردم و از سهم نکردم آهی
گر ز غم روی به دیوار عدم آوردم
[...]
سَحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی
همچو جم جرعهٔ ما کش که ز سِرّ دو جهان
پرتو جام جهانبین دهدت آگاهی
بر در میکده رندان قلندر باشند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.