فراغت بایدت جا در سر کوی قناعت کن
سر کوی قناعت گیر تا باشی فراغت کن
به چندین گنج رنج و محنت عالم نمیارزد
چرا باید کشیدن رنج عالم ترک راحت کن
اگر خواهی که هر دشوار آسان بگذرد بر تو
خدنگ جور گردون را لقب سهم سعادت کن
ازین بی همتان خواریست حاصل اهل حاجت را
اگر خواهی که خود را خوارسازی عرض حاجت کن
اگر کوتاه خواهی از گریبان دست غم وحشی
چو من با کسوت عریان تنی خوگیر و عادت کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدایا شاه ما را صحت کامل کرامت کن
به غیر از درد دین از دردها او را حمایت کن
ز نبض مستقیم او بود شیرازه عالم را
جهان را مستقیم از صحت آن پاک طینت کن
به حول و قوت خود رفع کن ضعف مزاجش را
[...]
ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن
دلت را از گداز تن حباب بحر رحمت کن
دل ز افسردگیها مرده ام را جانی از نو بخش
به شکر خند لطفی کار صد شور قیامت کن
صفای دل به نان خشک کی حاصل شود زاهد
[...]
حیا را دستگاه خودپسندیهای طاقت کن
عرق در سعی ریز و صرف تعمیر خجالت کن
درین بحر آبرویی غیر ضبط خود نمیباشد
چو گوهر پای در دامن کش و سامان عزت کن
ندارد مغز تمکین از خیال میکشی بگذر
[...]
شوی هرجا دچار چشمش اظهار محبت کن
در این میخانه چون وارد شوی می نوش و عشرت کن
به هر حالت که باشد دستگیری کن ضعیفان را
رسی بر مشهد پروانه گر روزی زیارت کن
درآ غافل به تن هرگه که بینی رفتهام از خود
[...]
تو را گفتند سلطان یعنی ای سلطان عدالت کن
تو را خواندند عادل پس ز مظلومان حمایت کن
تو را گویند راعی پس رعیت را حمایت کن
نگفتندت که بر بالین راحت استراحت کن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.